سرشناسه : فلاح زاده، محمدحسين، 1338 -
عنوان و نام پديدآور : درسنامه احكام مبتلا به حجاج/ محمد حسين فلاح زاده؛ تدوين و آماده سازي معاونت آموزش و پژوهش [ بعثه مقام معظم رهبري]؛ [براي] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، معاونت آموزش و پژوهش.
مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1389.
مشخصات ظاهري : 163ص.: جدول.
شابك : 14000ريال: 978-964-540-236-3
وضعيت فهرست نويسي : فاپا
يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس.
موضوع : حج -- راهنماي آموزشي
شناسه افزوده : بعثه مقام معظم رهبري در امور حج و زيارت. معاونت آموزش و پژوهش
شناسه افزوده : حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت. معاونت آموزش و پژوهش
رده بندي كنگره : BP188/8/ف8د36 1389
رده بندي ديويي : 297/357
شماره كتابشناسي ملي : 2034155
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
ص: 8
ص: 9
ص: 10
ص: 11
ص: 12
ص: 13
ص: 14
ص: 15
ص: 16
ص: 17
مراتب معنوي حج، كه سرمايه جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود. (1) حج نمايشي باشكوه از اوج رهايي انسان موحد از همه چيز جز او و عرصه پيكاري فرا راه توسن نفس و جلوه بي مانندي از عشق، ايثار، آگاهي و مسئوليت در گستره حيات فردي و اجتماعي است. پس حج تبلور تمام عيار حقايق و ارزش هاي مكتب اسلام است.
مؤمنان زنگار دل را با زمزم زلال توحيد مي زدايند و با حضرت دوست تجديد ميثاق مي كنند و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما، مشحون از آموزه هاي حيات بخش حج است، اما هنوز ابعاد بي شماري از اين فريضه مهم، ناشناخته و مهجور مانده است.
پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در پرتو انديشه هاي تابناك امام خميني (قدس سره) حج را نيز همچون ديگر معارف و احكام اسلامي، در جايگاه واقعي خويش نشاند و سيماي راستين و محتواي غني آن را نماياند. اما هنوز راهي دراز در پيش است تا فلسفه، ابعاد، آثار و بركات آن شناخته و شناسانده شود.
در راستاي تحقق اين هدف بزرگ، با الهام از انديشه هاي والا و
ص: 18
ماندگار امام راحل- احياگر حج ابراهيمي- و با بهره گيري از رهنمودهاي ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي- مدظله- معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبري، تلاش مي كند با كاربردي كردن متون آموزشي، فصل جديدي فرا راه كارگزاران حج و زائران حرمين شريفين بگشايد.
از اين رو، پس از كارشناسي هاي متعدد و بهره گيري از اساتيد و متخصصان فن، تلاش گرديده تا براي تهيه درسنامه ها و محتواي مورد نياز در سفر حج و عمره، عناوين، موضوعات، سرفصل ها و منابع هر درس را مشخص و جلسات آموزشي آنها زمان بندي گردد تا به نحو بهينه مورد استفاده قرار گيرد.
عناوين اين درسنامه ها عبارتند از:
1. مناسك حج
2. آداب سفر حج
3. اسرار و معارف حج
4. آشنايي با تاريخ اسلام (1 و 2)
5. آشنايي با تاريخ و اماكن مقدس مكه و مدينه
6. اخلاق معاشرت
7. احكام مبتلابه حج
8. آشنايي با كشورهاي اسلامي
9. گزيده سيماي عقايد شيعه
10. شناخت عربستان
11. محاوره عربي
ص: 19
بي ترديد آغاز هر كاري با كاستي ها و نواقص احتمالي همراه است. لذا انتظار مي رود با بهره گيري از نظرات خوانندگان ارجمند، نقاط قوت و ضعف اين مجموعه شناسايي و به تقويت داشته ها و زدودن كاستي هاي آن اقدام شود.
در پايان ضمن تشكر از همه كساني كه ما را در تهيه و تنظيم اين مجموعه ياري كرده اند، توفيق همگان را از خداوند منان خواهانيم.
معاونت آموزش و پژوهش بعثه
اداره كل آموزش
ص: 20
ص: 21
قدمه
يكي از مباحث اساسي و مورد نياز زائران بيت الله الحرام، احكام دين و عمره و حج است. بر اساس اين نياز بخشي از فرصت روحانيان معظم كاروان ها نيز بايد به آموزش اين مسائل اختصاص يابد، چرا كه درستي و نادرستي اعمال آنان بسته به آگاهي آن ها و مطابقت اعمالشان با احكام شرعي است.
نوشته حاضر، يكي از متون آموزشي حج تمتع است كه به موضوع احكام حج پرداخته و بر اساس سرفصل هاي مصوّب كه پيشتر منتشر گرديده تدوين شده است. جهت استفاده بهتر از اين نوشته نكات ذيل يادآوري مي شود:
1. چون اين اثر اوّلين تجربه در اين راستاست و بر اساس سرفصل هاي از پيش تنظيم شده تدوين گشته، حجم برخي از فصول بيش از فرصت يك درس و برخي ديگر كمتر از آن است، لذا روحانيون معظم مطالب مورد نياز باقي مانده را در درس بعد استفاده خواهند كرد.
2. چون فعلًا فرصت پرداختن به فتاواي همه مراجع معظم تقليد نبود، لذا اين نوشته بيشتر به احكام عمومي و اتفاقي پرداخته و در برخي از موارد نيز به تفاوت فتاواي مراجع اشاره شده است. اميد است در آينده
ص: 22
بتوانيم با رفع كاستي ها، تفاوت فتاوا را نيز لحاظ كنيم.
3. براي يادگيري بهتر مطالب در ابتداي هر درس اهداف آموزشي، و در پايان هر درس تعدادي پرسش به عنوان خودآزمايي آورده شده است كه پاسخ دادن به آن ها موجب تقويت يادگيري مي شود.
4. در پايان ضمن آرزوي موفقيت براي تمام عالمان متعهدي كه خالصانه در راه رشد و تعالي فكري و فرهنگي جامعه به ويژه زائران بيت الله الحرام تلاش مي كنند اين كار را بي عيب و نقص نمي دانيم، و نظرات اصلاحي و تكميلي عزيزان را بر ديده منّت مي نهيم.
ربّنا تقبّل منّا انّك أنت السميع العليم
حوزه علميه قم
محمّدحسين فلاح زاده
ص: 23
وجوب شناخت احكام فقهي دين
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با انواع احكام آشنا شويم.
- ضرورت شناخت احكام دين را بدانيم.
- با مفهوم مجتهد و فقيه و مرجع تقليد آشنا شويم.
هركاري كه انسان انجام مي دهد در دين اسلام داراي حكم خاصي است كه عبارت است از:
* واجب: عملي كه انجام آن لازم است و ترك آن عذاب دارد؛ مانند نماز و روزه.
* حرام: عملي كه ترك آن لازم است و انجامش عذاب دارد؛ مانند دروغ و ظلم.
ص: 24
* مستحب: عملي كه انجام آن نيكو است و ثواب دارد، ولي ترك آن هم عذاب ندارد؛ مانند نماز شب و صدقه.
* مكروه: عملي كه ترك آن نيكو است و ثواب دارد، ولي انجامش عذاب ندارد؛ مانند فوت كردن به غذا و خوردن غذاي داغ.
* مباح: عملي كه انجام و ترك آن مساوي است، نه عذابي دارد و نه ثوابي؛ مانند راه رفتن، نشستن. (1)
بر همه مكلفان لازم است احكام مورد نياز خود را ياد بگيرند تا بتوانند به وظايف خود عمل كنند و سعادت دنيا و آخرت را كسب كنند.
از آن جا كه همه مردم نمي توانند در تشخيص و استخراج احكام الهي از منابع آن، تخصص لازم را به دست آورند و تنها افراد اندكي به اين امر موفق مي شوند، ديگران براي شناخت احكام دين و وظيفه خود به آنان مراجعه مي كنند.
شخصي كه با بهره گيري از علوم و دانش هاي لازم، به حدي رسيده است كه مي تواند وظايف و تكاليف ديني را از منابع آن استخراج كند، «مجتهد» يا «فقيه» ناميده مي شود.
ص: 25
مجتهد و فقيهي كه مردم در مسائل و احكام ديني از او پيروي مي كنند، «مرجع تقليد» نام دارد.
مرجع تقليد، مسائل ديني را با استفاده از وحي الهي (قرآن) و سنت معصومين (عليهم السلام) (روايات) به ما مي رساند و با خصوصياتي كه دارد، سخني از روي خواسته و سليقه خود نمي گويد؛ بلكه آن چه را كه از قرآن و روايات فهميده، بازگو مي كند. بنابراين، تقليد و پيروي از مجتهد، اطاعت از شخص نيست؛ بلكه اطاعت از احكام خداست كه توسّط مرجع تقليد به دست ما رسيده، و بالاتر اين كه، اطاعت از پيامبران نيز اطاعت از شخص نيست؛ بلكه اطاعت از فرمان خدا و وحي است.
خود آزمايي
1. احكام را به چند دسته مي توان تقسيم كرد؟
2. دروغ و ظلم جزو كدام دسته از احكام است؟
3. مجتهد و فقيه به چه كسي گفته مي شود؟
4. مرجع تقليد به چه كسي گفته مي شود؟
ص: 26
تقليد
ص: 27
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با معني و وجوب تقليد آشنا شويم.
- شرايط مرجع تقليد را بدانيم.
- راه شناخت مرجع تقليد را بشناسيم.
- راه هاي دستيابي به فتاواي مرجع تقليد را بدانيم.
- به چگونگي بقاي بر تقليد و عدول از مجتهدي به مجتهد ديگر پي ببريم.
تقليد به معناي پيروي كردن و دنباله روي است و در اين جا پيروي از «فقيه» مي باشد؛ يعني انسان كارهاي خود را مطابق فتواي مجتهد انجام دهد.
ص: 28
* كسي كه مجتهد نيست و نمي تواند احكام و دستورهاي الهي را به دست آورد بايد از مجتهد تقليد كند.
* وظيفه اكثر مردم در احكام دين، تقليد است چون افراد كمي هستند كه بتوانند در احكام، اجتهاد كنند.
* به مجتهدي كه ديگران از او تقليد مي كنند «مرجع تقليد» مي گويند.
* مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند بايد مرد، زنده، عادل و بنابر احتياط واجب بايد دانش فقهي او از ساير مجتهدين زمان خود بيشتر باشد.
* شخص عادل در مرتبه اي از تقوا قرار دارد كه در پي انجام واجبات و پرهيز از گناهان است و نشانه عدالت آن است كه گناهان كبيره را (1) انجام نمي دهد و گناه صغيره را تكرار نمي كند.
* كسي كه تازه به سن بلوغ رسيده است، يا تاكنون تقليد نمي كرده، بايد مجتهدي را مرجع تقليد خود قرار دهد كه زنده باشد و نمي تواند از مجتهدي كه فوت كرده است تقليد كند.
* كسي كه از مجتهدي تقليد مي كند، اگر مرجع تقليدش از دنيا برود، مي تواند با اجازه مجتهد زنده، بر تقليد وي باقي بماند.
* كسي كه بر تقليد ميت باقي مانده است در مسائلي كه ميت در
ص: 29
آن ها فتوا ندارد و هم چنين مسائل جديد؛ مانند جنگ و صلح و … بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
* مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند، بايد پيرو مذهب جعفري؛ يعني شيعه دوازده امامي باشد، پس شيعيان نمي توانند در احكام، به فتواي علماي غير دوازده امامي عمل كنند.
* اسلام وظيفه زن و مرد را متناسب با طبيعت و چگونگي خلقت وي قرار داده است، برداشتن مسؤوليت بسيار خطير و سنگين مرجعيت، از دوش بانوان، ناديده گرفتن حق آن ها نيست؛ چون در اسلام بانوان نيز مي توانند در علوم اسلامي تا اجتهاد پيش بروند و احكام خدا را از منابع آن (قرآن و روايات) استخراج كنند و از كسي تقليد نكنند.
* اعلم كسي است كه در استخراج احكام (از قرآن و روايات) از مجتهدان ديگر استادتر باشد.
الف. بر مكلف واجب است كه جهت شناختن مجتهد اعلم جستجو كند.
ب. انسان در تقليد مستقل است و تابع ديگران نمي باشد، مثلًا زن در اين مسأله تابع شوهر نيست و هركس را داراي شرايط تشخيص داد از او تقليد مي كند هرچند شوهرش مقلد مجتهد ديگري باشد.
ج. انسان مي تواند از يكي از راه هاي زير، مجتهد و اعلم را تشخيص دهد:
* خود انسان يقين كند، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و
ص: 30
اعلم را بشناسد.
* دو نفر عالم عادل كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند.
* عده اي از اهل علم كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا مي شود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند.
* شنيدن از خود مجتهد.
* شنيدن از دو نفر يا يك نفر عادل.
* شنيدن از يك نفر مورد اطمينان و راستگو.
* ديدن در رساله مجتهد.
الف. اگر مجتهد اعلم در مسأله اي فتوا نداشته باشد، مقلِّد مي تواند به مجتهد ديگري كه در آن مسأله فتوا دارد رجوع كند و بنابر احتياط واجب، بايد مجتهدي كه به فتوايش رجوع مي شود از ديگران اعلم باشد.
ب. اگر فتواي مجتهد در مسأله اي عوض شود، مقلّد بايد به فتواي جديد عمل كند و عمل كردن به فتواي گذشته جايز نيست.
الف. بقاي بر تقليد ميت اشكال ندارد، يعني كسي كه در زمان حيات مجتهدي به فتاوايش يا بعضي از آن ها عمل كرده باشد، مي تواند بر تقليد او باقي بماند، حتي در مسائلي كه در زمان حيات آن مجتهد به آن ها
ص: 31
عمل نكرده نيز مي تواند از وي تقليد كند؛ مثلًا در زمان حيات او به حج نرفته و اكنون پس از مرگ او به حج مي رود، مي تواند مناسك حج را مطابق فتواي او عمل كند.
ب. بقاي بر تقليد ميت بايد با اجازه مجتهد زنده باشد؛ يعني چنان چه به فتواي مجتهد زنده، بقاي بر تقليد ميت جايز باشد، مي تواند هم چنان از او تقليد كند.
ج. كسي كه بر تقليد ميت باقي مانده است، در مسائلي كه ميت فتوا نداده و هم چنين در مسائل جديد بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
* عدول از غير اعلم به اعلم بنابر احتياط، واجب است.
* عدول از مساوي به مساوي، جايز نيست (1)، در صورتي كه به فتواي آن مجتهد عمل كرده باشد.
* عدول از اعلم به غير اعلم، جايز نيست.
* عدول از مجتهدي كه مدتي از او تقليد مي كرده و اكنون معلوم شده است كه اهليت فتوا نداشته، واجب است.
* عدول از مجتهدي كه يكي از شرايط مرجعيت را از دست داده، مثلًا ديوانه شده يا فراموشي به او دست داده، به مجتهد جامع الشرايط، واجب است.
* عدول از مجتهدي كه تاكنون از او تقليد مي كرده و اكنون از دنيا
ص: 32
رفته است به مجتهد زنده جايز، بلكه احتياط مستحب است.
* عدول از مجتهد زنده به مجتهد مرده بنابر احتياط واجب، جايز نيست؛ هر چند قبلًا از او تقليد مي كرده و پس از مرگ وي به مجتهد زنده رجوع كرده است.
خود آزمايي
1. تقليد به چه معني است؟
2. مرجع تقليد بايد داراي چه شرايطي باشد؟
3. از چه راه هايي مي توانيم مرجع تقليد را بشناسيم؟
4. در چه شرايطي مي توان از مجتهدي به مجتهد ديگر عدول كرد؟
5. در چه شرايطي بقاي بر تقليد ميت اشكال ندارد؟
ص: 33
وضو
درس سوم: وضو
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- اعمال وضو را بشناسيم و چگونگي انجام آن را بدانيم.
- با شرايط آب وضو و اعضاي وضو آشنا شويم.
- به موضوعات ترتيب و موالات در وضو واقف شويم.
- با وضوي جبيره آشنا شويم.
- با چيزهايي كه بايد براي آن ها وضو گرفت آشنا شويم.
- مبطلات و مستحبات وضو را بشناسيم.
انسان بايد در وضو ابتدا صورت، سپس دست راست و بعد از آن دست چپ را بشويد. بعد از شستن اين اعضا، بايد با رطوبت كف دست، سر را مسح كند؛ يعني دست را بر آن بكشد و سپس پاي راست و در آخر پاي چپ را مسح كند.
ص: 34
1. شستن 1. صورت از جايي كه موي سر
روييده تا آخر چانه (طول) و از پهنا فاصله
بين شست و انگشت ميانه كه بر صورت
قرار گيرد (عرض).
2. دست راست
كارهاي وضو از آرنج تا نوك انگشتان
3. دست چپ
1. سر قسمت جلوي آن، كه بالاي
پيشاني است.
2. مسح
2. پاي راست
روي پا از نوك انگشت
تا برآمدگي. (1) 3. پاي چپ
الف. وضو با آب نجس و مضاف باطل است، خواه انسان بداند آن آب نجس يا مضاف است يا نداند، و يا فراموش كرده باشد.
ب. آب وضو بايد مباح باشد، بنابراين در موارد زير وضو باطل است:
* وضو گرفتن با آبي كه صاحب آن راضي نيست (راضي نبودن او معلوم است).
ص: 35
* آبي كه معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه.
* آبي كه وقف افراد خاصي است، مانند حوض برخي از مدارس و وضوخانه بعضي از هتل ها و مسافرخانه ها و …
ج. وضو گرفتن از نهرهاي بزرگ، گرچه انسان نداند صاحبان آن ها راضي هستند يا نه اشكال ندارد، اما اگر صاحبان آن از وضو گرفتن جلوگيري كنند، احتياط واجب آن است كه وضو نگيرند.
د. اگر آب وضو در ظرفِ غصبي باشد و با آن وضو بگيرد باطل است.
ه. وضو گرفتن با آب هاي داخل مسجد الحرام و مسجد النبي (ص) كه مخصوص نوشيدن است جايز نيست.
الف. اعضاي وضو در موقع شستن و مسح بايد پاك باشد.
ب. اگر چيزي بر اعضاي وضو باشد (اعضاي شستن) كه از رسيدن آب به آن جلوگيري كند، يا بر اعضاي مسح است، هرچند از رسيدن آب جلوگيري نكند، براي وضو بايد برطرف شود.
ج. خطوط قلم خودكار و لكه هاي رنگ و چربي و كِرِمْ در صورتي كه رنگ بدون جِرم باشد، مانع وضو نيست، ولي اگر جِرم داشته باشد (روي پوست را گرفته) بايد برطرف شود.
الف. كسي كه مي داند اگر وضو بگيرد مريض مي شود و يا مي ترسد كه مريض شود، بايد تيمم كند و اگر وضو بگيرد باطل است. ولي اگر
ص: 36
نداند كه آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر داشته، وضويش صحيح است.
ب. وضو بايد به قصد قربت انجام شود، يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد.
ج. لازم نيست نيت را به زبان آورد، يا از قلب خود بگذراند، بلكه همين مقدار كه مي داند وضو مي گيرد كافي است، طوري كه اگر از او بپرسند، چه مي كني؟ بگويد وضو مي گيرم.
ترتيب
كارهاي وضو بدين ترتيب بايد انجام شود:
* شستن صورت؛
* شستن دست راست؛
* شستن دست چپ؛
* مسح سر؛
* مسح پاي راست؛
* مسح پاي چپ؛
اگر ترتيب اعمال وضو به هم بخورد وضو باطل است، حتي اگر پاي چپ و راست را همزمان (1) مسح كند.
ص: 37
مُوالات
الف. موالات؛ يعني پشتِ سر هم انجام دادن و فاصله نينداختن بين اعمال وضو.
ب. اگر بين كارهاي وضو به قدري فاصله شود كه وقتي مي خواهد جايي را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهايي كه پيش از آن شسته يا مسح كرده، خشك شده باشد، وضو باطل است.
تعريف جبيره: دوايي كه بر زخم مي زنند و چيزي كه با آن زخم را مي بندند، «جَبيره» نام دارد.
الف. شخصي كه بر اعضاي وضويش، زخم يا شكستگي است؛ اگر بتواند به طور معمول وضو بگيرد، بايد به طور معمول وضو بگيرد. مثلًا؛
1. روي زخم باز است و آب براي آن ضرر ندارد.
2. روي زخم بسته است، ولي باز كردن آن امكان دارد و آب ضرر ندارد.
ب. چنان چه زخم بر صورت يا دست هاست و روي آن باز است و آب ريختن روي آن ضرر دارد، اگر اطراف آن را بشويد كافي است.
ج. اگر زخم يا شكستگي در جلوي سر يا روي پاها است (محل مسح) و روي آن باز است، چنان چه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو كه در دست مانده، مسح كند.
ص: 38
در وضوي جبيره اي، بايد جاهايي كه شستن يا مسح آن امكان دارد به طور معمول بشويد يا مسح كند، و مواردي كه امكان ندارد، دست تر بر جبيره بكشد.
1. شرط صحت عمل، 1. نماز (به جز نماز ميت)
يعني اگر آن عمل بدون 2. اجزاي فراموش شده نماز (سجده و تشهد)
وضو انجام شود، صحيح 3. طواف
نيست 1. مس نوشته قرآن
2. شرط جواز عمل؛ 2. مس اسم خداوند و صفات خاص او
وضو يعني اگ-- ر آن عمل 3. به احتياط واجب مس اسم انبيا و ائمه:
بدون وضو انجام گيرد و ملائكه
حرام است
3. شرط كمالِ عمل؛ يعني براي درك ثواب يا ثواب بيشتر مانند قرائت
قرآن
4. رفع كراهت عمل، مانند غذا خوردن در حال جنابت كه با وضو
كراهت آن رفع مي شود.
الف. خارج شدن ادرار يا مدفوع از انسان.
ب. خارج شدن باد معده و روده از مخرج غائط.
ج. خواب، چنان چه گوش نشنود و چشم نبيند.
د. چيزهايي كه عقل را از بين مي برد؛ مانند ديوانگي، مستي، بيهوشي.
ص: 39
ه. استحاضه زنان.
و. آن چه سبب غسل شود؛ مانند جنابت و مسّ ميّت.
* براي نماز ميت.
* رفتن به مسجد و حرم امامان.
* خواندن قرآن.
* همراه داشتن قرآن.
* خوابيدن.
* رساندن جايي از بدن به جلد يا حاشيه قرآن.
* زيارت اهل قبور.
خودآزمايي
1. به چه ترتيب بايد وضو بگيريم؟
2. آب وضو بايد داراي چه شرايطي باشد؟
3. شرايط اعضاي وضو را بنويسيد.
4. وضوگيرنده بايد چه شرايطي داشته باشد؟
5. منظور از موالات در وضو چيست؟
6. در چه شرايطي وضوي جبيره بايد بگيريم؟
7. در چه مواردي وضو گرفتن مستحب است؟
ص: 40
غسل
ص: 41
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با انواع غسل آشنا شويم.
- شرايط صحيح بودن غسل را بدانيم.
- مواردِ وجوبِ غسلِ واجب را بشناسيم.
- كارهايي را كه بدون غسل نبايد انجام دهيم، بدانيم.
در غسل بايد تمام بدن و سر و گردن شسته شود، خواه غسل واجب باشد مانند جنابت، و يا مستحب مانند غسل جمعه، به عبارت ديگر تمام غسل ها در نحوه انجام فرقي ندارند مگر در نيت.
غسل را به دو صورت مي توان انجام داد: «ترتيبي» و «ارتماسي».
در غسل ترتيبي ابتدا سر و گردن شسته مي شود، سپس نيمه راست بدن و بعد از آن نيمه چپ.
ص: 42
در غسل ارتماسي تمام بدن يك باره در آب قرار مي گيرد. پس در غسل ارتماسي بايد آب به قدري باشد كه انسان بتواند تمام بدن را زير آب فرو ببرد.
1. ترتيبي اول سر و گردن
و سپس نيمه راست بدن
و بعد از آن نيمه چپ بدن را بشويد؛
نحوه انجام با نيت غسل يك باره زير آب مي رود به طوري كه غسل تمام بدن در آب قرار گيرد؛
2. ارتماسي يا به تدريج زير آب مي رود كه در نهايت تمام بدن در آب قرار گيرد؛
و يا زير آب رفته و در آب به نيت غسل بدن را تكان مي دهد.
غسل جنابت
چگونه انسان جنب مي شود؟
كم باشد يا زياد
1. بيرون آمدن مني
عوامل در خواب باشد يا بيداري
جنابت
با حلال باشد يا با حرام
2. جماع (آميزش)
مني بيرون بيايد يا نيايد
ص: 43
الف. اگر كسي جايي از بدن خود را به بدن انسان مرده اي كه سرد شده و غسلش نداده اند برساند، بايد غسل مسّ ميت كند.
ب. در اين موارد مسّ بدن انسان مرده سبب غسل نمي شود:
* انساني كه در ميدان نبرد به شهادت رسيده است، در صورتي كه در ميدان جان دهد؛
* مرده اي كه بدنش گرم است و هنوز سرد نشده است؛
* مرده اي كه غسلش داده اند؛
ج. غسل مس ميت را بايد مانند غسل جنابت انجام دهند، ولي كسي كه غسل مسّ ميت كرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد. (1) د. اگر چند ميت را مسّ كند يا يك ميّت را چند بار مسّ نمايد، يك غسل كافي است.
ه. براي كسي كه بعد از مسّ ميّت غسل نكرده است، توقف در مساجد و خواندن سوره هايي كه سجده واجب دارد مانعي ندارد، ولي براي نماز و مانند آن بايد غسل كند و وضو هم بگيرد.
الف. تمام شرطهايي كه براي صحيح بودن وضو گفته شد، در صحيح بودن غسل هم شرط است، به جز موالات، و هم چنين لازم نيست بدن را از بالا به پايين بشويد.
ص: 44
ب. كسي كه چند غسل بر او واجب است، مي تواند به نيت همه آن ها يك غسل بجا آورد.
ج. كسي كه غسل جنابت كرده، نبايد براي نماز وضو بگيرد، ولي با غسل هاي ديگر نمي شود نماز خواند و بايد وضو هم بگيرد. (1) د. در غسل ارتماسي بايد تمام بدن پاك باشد، ولي در غسل ترتيبي پاك بودن تمام بدن لازم نيست و اگر هر قسمتي را پيش از غسل دادن همان قسمت، تطهير كند كافي است.
ه. غسل جبيره اي مثل وضوي جبيره اي است، ولي بنابر احتياط واجب بايد آن را ترتيبي بجا آورد.
و. كسي كه روزه واجب گرفته، نمي تواند در حال روزه غسل ارتماسي انجام دهد، چون روزه دار نبايد تمام سر را در آب فرو برد، ولي اگر از روي فراموشي غسل ارتماسي كند صحيح است.
ز. در غسل لازم نيست تمام بدن با دست شسته شود، و چنان چه با نيت غسل، آب به تمام بدن برسد كافي است.
الف. رساندن جايي از بدن به خط قرآن، اسم خداوند و بنابر احتياط واجب اسامي پيامبران و ائمه و حضرت زهرا (عليهم السلام).
ب. رفتن به مسجدالحرام و مسجدالنبي (ص) هرچند از يك در داخل شود و از در ديگر بيرون رود.
ص: 45
ج. توقف در مساجد.
د. گذاشتن چيزي در مسجد هرچند از بيرون مسجد باشد.
ه. خواندن سوره هايي از قرآن كه سجده واجب دارد، حتي يك حرف ازآن.
و. توقف در حرم امامان (عليهم السلام) بنابر احتياط واجب.
* سوره هاي سجده دار قرآن عبارت اند از:
- سوره شماره 32 (سوره سجده)؛
- سوره شماره 41 (سوره فصّلت)؛
- سوره شماره 53 (سوره نجم)؛
- سوره شماره 96 (عَلَق).
* اگر جنب از يك درِ مسجد وارد شود و از در ديگر خارج شود (عبور بدون توقف) مانع ندارد، به جز مسجدالحرام و مسجدالنبي كه عبور هم جايز نيست.
* اگر شخصي در خانه اش مكاني را براي نماز قرار دهد و هم چنين نمازخانه مؤسسه ها و ادارات، حكم مسجد ندارد.
خودآزمايي
1. انواع غسل كدامند؟
2. غسل ترتيبي را چگونه بايد انجام دهيم؟
3. غسل هاي واجب كدامند؟
4. در چه مواردي غسل مس ميت واجب مي گردد؟
5. شرايط صحيح بودن غسل كدامند؟
6. چه كارهايي بر فرد جنب حرام است؟
ص: 46
تيمّم
ص: 47
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با مواردي كه مي توانيم تيمم كنيم آشنا شويم.
- با چگونگي تيمم آشنا شويم.
- با شرايط صحيح بودن تيمم آشنا شويم.
- چند نمونه از احكام تيمم را بدانيم.
الف. اگر آب نباشد؛
ب. دسترسي به آب نباشد؛
ج. آب براي بدن ضرر داشته باشد؛
د. وقت كافي براي غسل يا وضو نباشد.
الف. زدن كف دو دست با هم بر چيزي كه تيمم بر آن صحيح است.
ب. كشيدن هر دو دست بر تمام پيشاني و دو طرف آن، از جايي كه موي سر روييده است، تا روي ابروها و بالاي بيني.
ص: 48
ج. كشيدن كف دست چپ بر تمام پشت دست راست.
د. كشيدن كف دست راست بر تمام پشت دست چپ. (1) يادآوري: تمام كارهاي تيمم بايد با قصد تيمم و براي اطاعت از دستور الهي انجام شود، و هم چنين بايد معلوم كند كه تيمم به جاي وضو است يا غسل.
* خاك؛
* ريگ؛
* اقسام سنگ ها مانند: سنگ سياه، سنگ مرمر، سنگ گچ (قبل از پخته شدن)، سنگ آهك (قبل از پخته شدن)؛
* گل پخته مانند: آجر، كوزه.
* اعضاي تيمم، يعني پيشاني و دست ها پاك باشد.
* پيشاني و پشت دست ها را از بالا به پايين مسح كند.
* چيزي كه بر آن تيمم مي كند پاك و مباح باشد.
* ترتيب را رعايت كند.
* موالات را رعايت كند.
* چيزي بين دست و پيشاني و هم چنين كف دست و پشت دست در هنگام مسح فاصله نباشد.
ص: 49
الف. تيمّمي كه به جاي وضو است با تيمّمي كه به جاي غسل است فرقي ندارد مگر در نيت.
ب. كسي كه به جاي وضو تيمم كرده است، اگر يكي از چيزهايي كه وضو را باطل مي كند از او سر بزند تيممش باطل مي شود.
ج. كسي كه به جاي غسل تيمم كرده است هرگاه يكي از اسباب غسل، مثل جنابت يا مسّ ميت پيش آيد تيممش باطل مي شود.
د. تيمم در صورتي صحيح است كه نتواند وضو بگيرد يا غسل كند، بنابراين اگر بدون عذر تيمم كند صحيح نيست؛ و اگر عذر داشته باشد و برطرف شود، مثلًا آب نداشته و آب پيدا كند، تيمم او باطل مي شود.
ه. اگر به جاي غسل جنابت تيمم كند، لازم نيست براي نماز وضو بگيرد، ولي اگر به جاي غسل هاي ديگر تيمم كند، با آن تيمم نمي تواند نماز بخواند و بايد براي نماز وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگري به جاي وضو انجام دهد.
خود آزمايي
1. در چه مواردي به جاي وضو يا غسل مي توانيم تيمم كنيم؟
2. تيمم را چگونه بايد انجام دهيم؟
3. تيمم بر چه چيزهايي صحيح است؟
4. شرايط صحيح بودن تيمم كدامند؟
5. در چه مواردي تيمم باطل مي گردد؟
ص: 50
نماز
ص: 51
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- به اهميت نماز پي ببريم.
- چگونگي پوشش در نماز را بدانيم.
- با شرايط لباس و مكان نمازگزار آشنا شويم.
- با احكام نماز آشنا شويم.
نماز، بهترين حالت بندگي خداست و در ميان اعمال واجب، داراي اهميت ويژه اي است. نماز، دستور خداوند بزرگ براي انسان هاي پاك و وارسته است و نمازخواندن، اطاعت فرمان اوست.
نماز، بهترين شيوه ارتباط با خالق يكتا و جلوه اي از عبادت انسان در پيشگاه اوست.
ص: 52
نماز، مانند نهر آبي است كه نمازگزار، روزي پنج مرتبه خود را در آن شست وشو مي دهد.
براي نماز خواندن آمادگي لازم است. مسائلي كه به عنوان آمادگي براي نماز، پيش از نماز بايد مراعات شود «مقدمات نماز» نام دارد.
مسائل مربوط به نماز را به سه دسته تقسيم كرده اند: الف) مقدمات؛ ب) مقارنات؛ ج) خلل و احكام متفرقه.
الف. مردان بايد عورت را بپوشانند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشانند.
ب. زنان بايد تمام بدن را بپوشانند به جز:
* دست ها تا مچ؛
* پاها تا مچ؛
* صورت به مقداري كه در وضو بايد شسته شود.
ج. بر زنان پوشاندن دست ها و پاها و صورت به مقداري كه در مسأله پيش گفته شد در نماز واجب نيست، گرچه پوشاندن آن هم مانع ندارد ولي از نگاه نامحرم پاها را بايد بپوشانند.
مكاني كه انسان در آن نماز مي خواند بايد داراي شرايط زير باشد:
ص: 53
* مباح باشد (غصبي نباشد).
* ثابت باشد (مانند اتومبيل در حال حركت نباشد).
* تنگ و سقف آن كوتاه نباشد تا بتواند قيام و ركوع و سجود را به طور صحيح انجام دهد.
* جايي كه پيشاني را مي گذارد (در حال سجده) پاك باشد.
* مكان نمازگزار اگر نجس است، طوري تر نباشد كه به بدن يا لباس وي سرايت كند.
* جايي كه پيشاني را مي گذارد (در حال سجده) از جاي زانوها و بنابر احتياط واجب از جاي انگشتان پا، بيش از چهار انگشت بسته، پست تر يا بلندتر نباشد.
الف. نماز خواندن در مكان غصبي (مثلًا در خانه اي كه بدون اجازه صاحب خانه وارد شده است) باطل است.
ب. در حال ناچاري نماز خواندن بر چيزي كه حركت مي كند؛ مانند قطار و هواپيما و در جايي كه سقف آن كوتاه است و يا جايش تنگ است؛ مانند سنگر و بر مكان ناهموار اشكال ندارد.
ج. انسان بايد رعايت ادب را بكند و جلوتر از قبر پيغمبر (ص) و امام (ع) نماز نخواند.
د. مستحب است، انسان نماز را در مسجد بخواند، و در اسلام بر اين مسأله سفارش بسيار شده است.
ص: 54
الف. خانه كعبه، كه در شهر مكّه و در مسجدالحرام قرار دارد، «قبله» است و نمازگزار بايد رو به آن نماز بخواند.
ب. كسي كه بيرون شهر مكه و دور از آن است اگر طوري بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مي خواند كافي است.
در برخي روايات، آمده است كه ثواب يك ركعت نماز در مسجدالحرام، معادل صد هزار ركعت و در مسجدالنبي (ص) معادل ده هزار ركعت نماز در جاي ديگر است. چه به جا و مناسب است كه زائران محترم از اين فرصت به خوبي استفاده كنند و نمازهاي واجب، بلكه مستحب را در اين مكان هاي شريف بجاي آورند و از پاداش بسيار زياد آن بهره مند گردند.
لباس نمازگزار بايد اين شرايط را دارا باشد:
* پاك باشد (نجس نباشد).
* مباح باشد (غصبي نباشد).
* از اجزاي مردار نباشد؛ مثلًا از پوست حيواني كه مطابق دستور اسلام كشته نشده است تهيه نشده باشد، حتي كمربند و كلاه.
* از حيوان حرام گوشت نباشد؛ مثلًا از پوست پلنگ يا خوك تهيه نشده باشد.
ص: 55
* اگر نمازگزار مرد است، لباس او طلاباف يا ابريشم خالص نباشد و نيز نماز خواندن با انگشتر و حلقه طلا باطل است.
از شرايط بالا آن چه ممكن است براي هركس پيش آيد شرط اول است، چون كمتر كسي است كه با لباس غصبي يا با لباسي كه از اجزاي مردار تهيه شده نماز بخواند، بنابراين به توضيح شرط اول مي پردازيم.
يادآوري: علاوه بر لباس، بدن نمازگزار نيز بايد پاك باشد.
* عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند؛ يعني با اين كه مي داند بدن يا لباسش نجس است با همان حال نماز بخواند.
* در يادگرفتن مسأله كوتاهي كرده و به جهت ندانستن مسأله با بدن يا لباس نجس نماز خوانده است.
* نجس بودن بدن يا لباس را مي دانسته، ولي هنگام نماز فراموش كرده و با آن نماز خوانده است.
* نداند بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز متوجه شود.
* به واسطه زخمي كه در بدن اوست، بدن يا لباسش نجس شده و آب كشيدن يا عوض كردن آن هم دشوار است.
* لباس يا بدن نمازگزار به خون نجس شده است، ولي مقدار آلودگي كمتر از دِرْهم (1) است.
ص: 56
* ناچار باشد كه با بدن يا لباس نجس نماز بخواند؛ مثلًا آب براي تطهير ندارد.
حجاج عزيز بايد توجه داشته باشند كه لباس احرام هم مانند لباس نمازگزار بايد پاك باشد، بنابراين در مدت اعمال، مواظب باشند كه لباس احرامشان نجس نشود، به ويژه در عرفات، مشعر، مني و قربانگاه كه احتمال آن زيادتر است و چنان چه نجس شد، بايد آن را تطهير يا تعويض كنند و بهتر است لباس احرامي نيز اضافه همراه داشته باشند.
خودآزمايي
1. اهميت نماز را مختصراً بيان كنيد.
2. پوشش نمازگزار چگونه بايد باشد؟
3. مكان نمازگزار بايد چه شرايطي داشته باشد؟
4. لباس نمازگزار بايد داراي چه شرايطي باشد؟
5. مكان نماز بايد داراي چه شرايطي باشد؟
6. در چه مواردي خواندن نماز با لباس نجس صحيح است؟
ص: 57
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با واجبات نماز آشنا شويم.
- نمازهاي واجب و مستحب را بشناسيم.
- فرق بين ركن و غير ركن را بدانيم.
- با چگونگي نماز حاجت و غفيله آشنا شويم.
- نمازهاي نافله و نمازهاي يوميه را بدانيم.
- چگونگي خواندن نماز شب را بلد باشيم.
الف. نماز با گفتن «اللهُ اكْبَرُ» شروع مي شود و با سلام به پايان مي رسد.
ب. آن چه در نماز انجام مي شود يا واجب است و يا مستحب.
ص: 58
ج. واجبات نماز، يازده چيز است كه برخي رُكن و برخي غيرركن است.
1. نيت
2. قيام
ركن 3. تكبيره الاحرام
4. ركوع
واجبات 5. سجود
نماز 6. قرائت
7. ذكر
8. تشهد
غير ركن 9. سلام
10. ترتيب
11. موالات
اركان نماز، اجزاء اساسي آن به شمار مي آيد و چنان چه يكي از آن ها بجا آورده نشود و يا اضافه شود، هرچند بر اثر فراموشي هم باشد، نماز باطل است.
واجبات ديگر، گرچه انجام آن ها لازم است، ولي چنان چه از روي فراموشي، كم يا زياد شود نماز باطل نيست.
ص: 59
1. صبح
2. ظهر
1. هر روز (يوميه) 3. عصر
1. واجب 4. مغرب
5. عشاء
اقسام 1. آيات
نماز 2. طواف واجب
2. مقطعي 3. ميت
4. قضاي پدر بر پسر بزرگ تر
5. نمازي كه با نذر واجب مي شود
2. مستحب: نمازهاي مستحب بسيار است.
الف. نماز مستحب را «نافِله» گويند.
ب. نمازهاي مستحب بسيار است و اين نوشته گنجايش تمام آن ها را ندارد؛ امّا برخي از آن ها را كه اهميت بيشتري دارد، ذكر مي كنيم:
يكي از نمازهاي مستحبي، نماز «غُفيله» است كه پس از نماز مغرب خوانده مي شود.
ص: 60
نماز غُفليه دو ركعت است؛ در ركعت اول، پس از حمد، به جاي سوره، اين آيه خوانده مي شود:
(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين).(1)
و در ركعت دوم پس از حمد، به جاي سوره، اين آيه خوانده مي شود:
(وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّهٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا في كِتابٍ مُبين).(2)
و در قنوت آن، اين دعا خوانده مي شود:
«اللّهُمَّ انّي اسأَلُكَ بِمَفاتيحِ الغَيْبِ الَّتِي لا يَعْلَمُها الّا انْتَ انْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَأَنْ تَغْفِرَ لِي ذُنُوبي (3) اللّهُمَّ انْتَ وَلِي نِعْمَتي وَالْقادِرُ عَلي طَلِبَتي، تَعْلَمُ حاجَتي، فَأسْالُكَ بِحَقّ مُحَمَّد، وَآلِ مُحَمَّد، عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ، لَمّا قَضَيْتَها لي».
نماز تعداد ركعت هاي نافله وقت نافله
ص: 61
نماز صبح دو ركعت قبل از نماز صبح
نماز ظهر چهار ركعت نماز دو ركعتي (8 ركعت) پس از نماز ظهر
نماز عصر چهار ركعت نماز دو ركعتي (8 ركعت) پس از نماز عصر
نماز مغرب دو نماز دو ركعتي (4 ركعت) پس از نماز مغرب
نماز عشاء دو ركعت نشسته پس از نماز عشاء
هفده ركعت نماز واجب كه در شبانه روز خوانده مي شود، (در غير سفر و روز جمعه) 23 ركعت نافله دارد كه به علاوه 11 ركعت نماز شب، جمعاً 34 ركعت مي شود؛ يعني دو برابر تعداد ركعت هاي نماز واجب.
1. در روز جمعه، بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر چهار ركعت اضافه مي شود؛ يعني هر نماز ده ركعت نافله دارد.
2. نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند؛ ولي نافله عشاء را به نيت اين كه شايد مطلوب باشد، (به قصد رجاء) مي توان خواند.
يكي از نمازهاي مستحب كه ثواب بسيار زيادي دارد، نماز شب است.
نماز شب 11 ركعت است كه بدين ترتيب خوانده مي شود:
دو ركعت به نيت نافله شب.
دو ركعت به نيت نافله شب.
ص: 62
دو ركعت به نيت نافله شب.
دو ركعت به نيت نافله شب.
دو ركعت به نيت نافله شَفع.
يك ركعت به نيت نافله وَتْر.
1. وقت نماز شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
2. مسافر و كسي كه براي او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مي تواند آن را در اول شب بجا آورد.
نماز شب، به ويژه نافله وَتْر، آدب خاصّ و مستحبّات زيادي دارد كه در كتاب هاي مفصّل فقهي و ادعيه آمده است، و اگر انسان بتواند آن ها را نيز بجا آورد، ثواب بيشتري خواهد داشت.
خودآزمايي
1. واجبات نماز كدام است؟
2. اركان نماز را نام ببريد.
3. بين ركن و غير ركن چه تفاوتي وجود دارد؟
4. چه نوع نمازهايي را نافله مي گويند؟
5. وقت نافله نمازهاي يوميه چه موقع است؟
ص: 63
مبطلات نماز و شكّيات
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با مبطلات نماز آشنا شويم.
- شكيات نماز را بدانيم.
- با چگونگي نماز احتياط آشنا شويم.
- تفاوت نماز احتياط با نمازهاي ديگر را بدانيم.
- با شرايط و چگونگي اجراي سجده سهو آشنا شويم.
درسنامه احكام مبتلا به حجاج؛؛ ص63
با مستحبات نماز آشنا شويم.
- مكروهات نماز را بدانيم.
آن گاه كه نمازگزار، تكبيره الاحرام مي گويد و نماز را شروع مي كند تا پايان آن، بعضي از كارها بر او حرام مي شود كه اگر در نماز يكي از آن ها را انجام دهد نمازش باطل است. مهم ترين آن ها عبارت است از:
* خوردن و آشاميدن.
ص: 64
* سخن گفتن.
* خنديدن.
* گريستن.
* روي از قبله برگرداندن.
* كم يا زياد كردن اركان نماز.
* بر هم زدن صورت نماز.
براي شك در نماز احكام خاصي است و بيان تمام موارد آن از حدّ اين جزوه خارج است ولي به طور مختصر به بيان اقسام شك و احكام هر كدام مي پردازيم:
شك در اجزاي نماز
الف: اگر در انجام جزئي از اجزاي نماز شك كند، يعني نمي داند آن جزء را بجا آورده است يا نه، اگر جزء بعدي را شروع نكرده است، يعني هنوز از محل آن جزء نگذشته است، بايد آن را بجا آورد. ولي اگر بعد از داخل شدن در جزء بعدي شك پيش آمده است، يعني از محل آن گذشته است، به چنين شكي اعتنا نمي شود و نماز را ادامه مي دهد و صحيح است.
ب: اگر در صحت جزئي از نماز شك كند، يعني نمي داند جزئي را كه بجا آورده، صحيح انجام شده است يا نه، در اين صورت به شك خود اعتنا نمي كند، يعني بنا مي گذارد بر صحيح بودن آن و نماز را ادامه مي دهد و صحيح است.
ص: 65
شك در ركعات (1) شك هايي كه نماز را باطل مي كند:
1. اگر در نماز دو ركعتي و سه ركعتي، مثل نماز صبح يا در نماز مغرب، شك در ركعت پيش آيد نماز باطل است.
2. شك بين يك و بيشتر از يك؛ يعني اگر شك كند يك ركعت خوانده يا بيشتر، نماز باطل است.
3. اگر در نماز نداند چند ركعت خوانده، نماز باطل است.
شك در ركعت هاي نماز چهار ركعتي
شك در حال قيام در ركوع بعد از ركوع در سجده بعد از سجده ها در حالت نشسته وظيفه نمازگزار در مواردي كه نماز صحيح مي باشد
بين 2 و 3 باطل باطل باطل باطل صحيح بنابر سه گذاشته و يك ركعت ديگر مي خواند و پس از سلام، يك ركعت نماز احتياط ايستاده، يا دو ركعت نشسته مي خواند.
بين 2 و 4 باطل باطل باطل باطل صحيح بنابر چهار مي گذارد و نماز را تمام مي كند و بعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده مي خواند.
بين 3 و 4 صحيح صحيح صحيح صحيح صحيح بنا را بر چهار مي گذارد و نماز را تمام مي كند و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته مي خواند.
ص: 66
شك در حال قيام در ركوع بعد از ركوع در سجده بعد از سجده ها در حالت نشسته وظيفه نمازگزار در مواردي كه نماز صحيح مي باشد
بين 4 و 5 صحيح باطل باطل باطل صحيح اگر در حال قيام شك پيش آمده است، بدون ركوع مي نشيند و نماز را تمام مي كند و يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته مي خواند و اگر در حالت نشسته پيش آمده است، بنا را بر چهار مي گذارد و نماز را تمام مي كند و بعد از نماز دو سجده سهو بجا مي آورد.
الف. در نماز مستحبي.
ب. در نماز جماعت؛ كه توضيح اين دو خواهد آمد.
ج. پس از سلام نماز؛ يعني اگر بعد از تمام شدن نماز، شك در ركعت يا اجزاء پيش آيد، لازم نيست نماز را دوباره بخواند.
د. بعد از گذشت وقت نماز، يعني اگر پس از گذشت وقت نماز، شك كند كه نماز را خوانده است يا نه، خواندن آن نماز لازم نيست.
- اگر در تعداد ركعت هاي نماز مستحبي شك كند، بنا بر دو مي گذارد، چون تمام نمازهاي مستحبي- به جز نماز وتر و اعرابي- دوركعتي است، پس اگر شك بين يك و دو يا دو و بيشتر از آن پيش
ص: 67
آيد، بنا بر دو مي گذارد و نماز صحيح است.
- در نماز جماعت، اگر امام جماعت شك كند، ولي مأموم شك نداشته باشد و مثلًا با گفتن «الله اكبر» امام را مطّلع كند، امام جماعت به شك خود اعتنا نمي كند و هم چنين اگر مأموم شك كند، ولي امام جماعت شك نداشته باشد، همان گونه كه امام جماعت نماز را انجام مي دهد، او هم عمل مي كند و صحيح است.
- اگر يكي از شك هايي كه نماز را باطل مي كند پيش آيد، بايد كمي فكر كند و چنان چه چيزي يادش نيامد و شك باقي ماند، نماز را به هم مي زند و دوباره شروع مي كند.
الف. در مواردي كه نماز احتياط واجب مي شود، مثل شك بين 3 و 4، بايد بعداز سلام نماز، بدون آن كه صورت نماز را به هم بزند و يا مبطلي از مبطلات نماز راانجام دهد، برخيزد و بدون اذان و اقامه تكبير بگويد و نماز احتياط رابخواند.
* نيت آن را نبايد به زبان آورد.
* سوره و قنوت ندارد (هرچند دو ركعتي باشد).
* حمد را بايد آهسته بخواند (بنابر احتياط واجب).
ب. اگر يك ركعت نماز احتياط، واجب باشد، پس از سجده ها، تشهد مي خواند و سلام مي دهد و اگر دو ركعت واجب شده باشد، نبايد
ص: 68
در ركعت اول تشهد و سلام بخواند، بلكه بايد يك ركعت ديگر هم (بدون تكبيره الاحرام) بخواند و در پايان ركعت دوم تشهد مي خواند و سلام مي دهد.
الف. در مواردي كه سجده سهو واجب مي شود، مانند شك بين 4 و 5 در حالت نشسته، بايد بعد از سلام نماز، به سجده رود و بگويد: «بِسْمِ اللهِ وَ باللهِ اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمد» و بهتر است بگويد: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّها النَّبِيُّ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ» و بعد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكي از ذكرهاي بالا را بگويد، سپس بنشيند و تشهد و سلام را بجاآورد.
ب. سجده سهو تكبيره الاحرام ندارد.
الف. تكبيره الاحرام
مستحب است نمازگزار موقع گفتن تكبيره الاحرام و تكبيرهاي بين نماز، دست ها را تا مقابل گوش ها بالا ببرد.
ب. قرائت
در حال قرائت اين امور مستحب است:
1. در ركعت اول پيش از حمد بگويد: «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم».
2. در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بسم الله الرحمن الرحيم» را
ص: 69
بلند بگويد.
3. حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند، يعني آن را به آيه بعد نچسباند.
4. در حال خواندن حمد و سوره به معناي آن توجه داشته باشد.
5. در تمام نمازها در ركعت اول، سوره «إنّا أنزلناهُ» و در ركعت دوم سوره «قل هو الله أحد» را بخواند.
ج. ركوع
برخي از مستحبات ركوع بدين شرح است:
1. ذكر ركوع را سه يا پنج يا هفت مرتبه، بلكه بيشتر بگويد.
2. پيش از رفتن به ركوع در حالي كه ايستاده است تكبير بگويد.
3. در حال ركوع بين دو قدم (روي زمين) را نگاه كند.
4. پيش از ذكر ركوع يا بعد از آن صلوات بفرستد.
5. پس از ركوع، هنگامي كه ايستاد و بدن آرام گرفت، بگويد: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
د. سجده
1. طول دادن سجده ها مستحب است.
2. صلوات فرستادن در سجده ها مستحب است.
3. گفتن «استغفر الله ربّي و اتُوبُ اليه» پس از سجده اولي در حالي كه بدن آرام گرفت، مستحب است.
4. و در اين موارد مستحب است تكبير بگويد:
- بعد از ركوع و قبل از سجده.
ص: 70
- پس از سجده اول، در حالي كه نشست و بدنش آرام گرفت.
- پيش از سجده دوم، در حالي كه نشسته است و بدنش آرام است.
- بعد از سجده دوم.
ه. قنوت نماز
1. مستحب است در ركعت دوم نماز بعد از حمد و سوره و پيش از ركوع، قنوت بخواند، يعني دست ها را بلند كند و مقابل صورت بگيرد و دعا يا ذكري بخواند.
2. در قنوت هر ذكري بگويد اگرچه يك «سُبحانَ اللهِ» باشد، كافي است و مي تواند اين دعا را بخواند: «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَهً وَ فِي الآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ».
و. تعقيب نماز
تعقيب- در بحث نماز- يعني مشغول شدن به ذكر و دعا و قرآن بعد از سلام نماز.
1. بهتر است در حال تعقيب رو به قبله باشد.
2. لازم نيست تعقيب به عربي باشد، ولي بهتر است چيزهايي را كه در كتاب هاي دعا دستور داده اند بخواند.
3. گفتن تسبيحات حضرت زهرا (س) يعني: 34 مرتبه «اللهُ اكبر»، 33 مرتبه «الحمدُ لله» و 33 مرتبه «سُبْحانَ الله» مستحب است.
ز. مكروهات نماز
چيزهايي كه در نماز مكروه است بدين شرح است:
1. بر هم گذاشتن چشم ها.
ص: 71
2. بازي كردن با انگشتان و دست ها.
3. سكوت كردن در هنگام خواندن حمد يا سوره و يا ذكر، براي شنيدن حرف كسي.
4. هر كاري كه خضوع و خشوع را از بين ببرد.
5. برگرداندن صورت به طرف راست يا چپ به مقدار كم (چون زيادِ آن نماز را باطل مي كند).
خودآزمايي
1. مبطلات نماز را نام ببريد.
2. كدام شك ها نماز را باطل مي كند؟
3. به چه شك هايي نبايد اعتنا كرد؟
4. بين نماز احتياط و نمازهاي ديگر چه تفاوتي وجود دارد؟
5. در چه مواردي سجده سهو خوانده مي شود؟
6. مستحبات نماز كدام اند؟
7. مكروهات نماز را نام ببريد.
ص: 72
نماز جماعت
ص: 73
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- به اهميت نماز جماعت پي ببريم.
- شرايط نماز جماعت را بدانيم.
- چگونگي پيوستن به جماعت را واقف باشيم.
- چگونگي نماز جماعت با اهل سنت را بدانيم.
- چگونگي نماز جماعت در مسجدالحرام را متوجه باشيم.
گذشته از آن كه در روايات زيادي، براي نماز جماعت، اجر و پاداش بسياري وارد شده است، با دقّت در برخي از مسائل احكام، به اهميت اين عبادت بيشتر پي مي بريم، و در اين جا به برخي از آن ها اشاره مي كنيم:
الف. شركت در نماز جماعت براي هركس مستحب است، به ويژه
ص: 74
براي همسايه مسجد.
ب. مستحب است، انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
ج. نماز جماعت هرچند اول وقت خوانده نشود، از نماز فُراداي اول وقت بهتر است.
د. نماز جماعتي كه مختصر خوانده مي شود، از نماز فُرادايي كه نمازگزار آن را طول بدهد بهتر است.
ه. سزاوار نيست انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.
و. حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بي اعتنايي به آن، جايز نيست.
هنگام برپايي نماز جماعت، شرايط زير، بايد مراعات شود:
* مأموم از امام، جلوتر نايستد، و احتياط واجب آن است كه كمي عقب تر بايستد.
* جايگاه امام جماعت از جايگاه مأمومين، بالاتر نباشد.
* فاصله امام و مأموم و فاصله صف ها، زياد نباشد.
* بين امام و مأموم و هم چنين بين صف ها چيزي مانند ديوار يا پرده مانع نباشد، ولي نصب پرده بين صفِ مردها و زن ها اشكال ندارد.
* امام جماعت بايد بالغ و عادل باشد و نماز را به طور صحيح بخواند.
ص: 75
الف. مأموم نبايد تكبيره الاحرام را پيش از امام بگويد، بلكه احتياط واجب آن است كه تا تكبير امام تمام نشده، تكبير نگويد.
ب. مأموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند، ولي اگر ركعت اول يا دوم او، ركعت سوم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند.
* ركعت اول
الف. در بين قرائت: مأموم حمد و سوره را نمي خواند و بقيه اعمال را با امام جماعت بجا مي آورد.
ب. در ركوع: ركوع و بقيه اعمال را با امام جماعت بجا مي آورد.
* ركعت دوم
الف. در بين قرائت: مأموم حمد و سوره را نمي خواند و با امام، قنوت و ركوع و سجده را بجا مي آورد و آن گاه كه امام جماعت تشهد مي خواند، بنا بر احتياط واجب بايد به صورت نيم خيز بنشيند و اگر نماز دو ركعتي است، يك ركعت ديگر به تنهايي بخواند و نماز را تمام كند و اگر سه يا چهارركعتي است، در ركعت دوم كه امام جماعت در ركعت سوم مي باشد، حمد و سوره بخواند (هرچند امام جماعت تسبيحات بخواند) و آن گاه كه امام جماعت ركعت سوم را تمام كرد، و براي ركعت چهارم برمي خيزد، مأموم بايد پس از دو سجده، تشهد
ص: 76
بخواند، و برخيزد و قرائت ركعت سوم را بجا آورد و در ركعت آخر نماز كه امام جماعت با تشهد و سلام، نماز را به پايان مي برد يك ركعت ديگر مي خواند.
ب. در ركوع: ركوع را با امام جماعت بجا مي آورد و بقيه نماز را همان گونه كه گفته شد، انجام مي دهد.
* ركعت سوم
الف. در بين قرائت: چنان چه مي داند كه اگر اقتدا كند براي خواندن حمد و سوره و يا لااقل حمد تنها وقت دارد، مي تواند اقتدا كند و بايد حمد و سوره يا حمد را بخواند، و اگر مي داند فرصت ندارد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام جماعت به ركوع رود، سپس به او اقتدا كند.
ب. در ركوع: چنان چه در ركوع اقتدا كند، ركوع را با امام بجا مي آورد و حمد و سوره براي آن ركعت ساقط است، و بقيه نماز را همان گونه كه قبلًا بيان شد بجا مي آورد.
* ركعت چهارم
الف. در بين قرائت: حكم اقتدا در ركعت سوم را دارد، و آن گاه كه امام جماعت در ركعت آخر نماز براي تشهد و سلام مي نشيند، مأموم مي تواند برخيزد و نمازش را به تنهايي ادامه دهد و مي تواند به طور نيم خيز بنشيند تا تشهد و سلام امام جماعت تمام شود و سپس برخيزد.
ب. در ركوع: ركوع و سجده ها را با امام بجا مي آورد (اكنون ركعت چهارم امام و ركعت اول مأموم است) و بقيه نماز را همان گونه كه گذشت انجام مي دهد.
ص: 77
در ايامي كه زائران محترم در دو شهر مكه و مدينه هستند، از فرصت استفاده كرده و در نماز جماعت مساجد اين دو شهر به ويژه مسجدالحرام و مسجدالنبي (ص) كه با جمعيت زيادي برگزار مي شود شركت كنند تا هم از ثواب بسيار زياد نماز جماعت و نماز خواندن در اين اماكن مقدس بهره مند شوند، و هم از كارهايي كه سبب توهين به مذهب تشيع و انگشت نما شدن شيعيان مي گردد، به ويژه برگشت به منازل، نزديك وقت نماز يا هنگام برپايي نماز و يا تماشاي نماز جماعت جداً بپرهيزند.
جهت آشنايي با اهميت اين موضوع، برخي از مسائل شرعي را در اين جا مي آوريم:
الف. خارج شدن از مسجدالحرام و مسجد مدينه هنگام شروع نماز جماعت جايز نيست و بر شيعيان واجب است كه با آنان نماز جماعت بخوانند.
ب. شركت در نماز جماعت اهل سنت، اختصاص به مسجدالحرام و مسجدالنبي (ص) ندارد و در ديگر مساجد هم از نماز واجب كفايت مي كند.
سؤال: گاهي مشاهده مي شود كه هنگام برپايي نماز جماعت در مسجدالنبي (ص) و مسجدالحرام، بعضي از حجاج از مسجد خارج مي شوند و يا كناري ايستاده و تماشا مي كنند، لطفاً نظر مبارك را در
ص: 78
اين باره مرقوم فرماييد:
امام خميني (قدس سره): وقتي كه در «مسجدالحرام» يا «مسجدالنبي» نماز جماعت منعقد شد، مؤمنين نبايد از آن جا خارج شوند و بايد از جماعت تخلّف نكنند و با ساير مسلمين به جماعت نماز بخوانند.
سؤال: كسي كه نماز را در مسجدالحرام به نحو استداره (روي يك دايره به دور كعبه) خوانده است به طوري كه رو در روي امام جماعت و يا طرفين او ايستاده بوده است، آيا اين نماز احتياج به اعاده دارد؟
امام خميني (قدس سره): با وضع فعلي نياز به اعاده ندارد.
آيت الله گلپايگاني (قدس سره): نماز به نحو استداره مانعي ندارد، ولي بنابر احتياط بايد به حسب دايره مقدم بر امام نباشد، و هم چنين بنابر احتياط با مراعات قيد قبلي نزديك تر از امام به كعبه نباشد.
آيت الله اراكي (قدس سره): اگر مأموم در مواضع سجده و نزديك نبودن به كعبه از امام عقب تر باشد اشكال ندارد.
آيت الله خوئي (قدس سره): نماز به نحو استداره، اطراف كعبه اشكال ندارد.
در مكه و مدينه در مسافرخانه و هتل نبايد نماز را به جماعت بخوانند و مي توانند در جماعت ساير مسلمين در مساجد شركت كنند و نماز را به جماعت بخوانند.
ص: 79
خود آزمايي
1. اهميت نماز جماعت را بيان كنيد.
2. چه شرايطي را در نماز جماعت بايد مراعات كرد؟
3. امام جماعت بايد داراي چه شرايطي باشد؟
4. در ركعت هاي اول، دوم، سوم و چهارم چگونه مي توانيم به نماز جماعت بپيونديم؟
5. اهميت شركت در نماز جماعت اهل سنت را ذكر كنيد.
6. خواندن نماز جماعت در هتل ها و محل اسكان چه حكمي دارد؟
ص: 80
خمس
ص: 81
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- موارد وجوب خمس را بشناسيم.
- بدانيم كه خمس به چه چيزهايي تعلق مي گيرد.
- با احكام خمس و نحوه مصرف آن آشنا شويم.
- نحوه محاسبه خمس را بدانيم.
برخي مي پندارند، خمس و زكات، تنها بر عهده كساني است كه ثروت فراوان دارند و در رفاه كامل به سر مي برند و در مقابل، برخي بر اين باورند كه تمام افراد بايد خمس بپردازند و همه اموال انسان مشمول خمس خواهد بود. اما اين پندار صحيحي نيست؛ بلكه هر انسان عاقل و بالغي كه يكي از موارد خمس را داشته باشد، بايد آن را براي
ص: 82
مصارفي كه مشخص شده است، بپردازد و افرادي كه هيچ كدام از موارد خمس يا زكات را نداشته باشند، تكليفي ندارند؛ بلكه در برخي موارد بايد به آن ها خمس يا زكات داده شود.
خمس به هفت چيز تعلّق مي گيرد كه عبارتند از:
1. آن چه از مخارج سال اضافه بيايد؛
2. معدن؛
3. گنج؛
4. غنايم جنگي؛
5. جواهري كه با فرو رفتن در دريا به دست مي آيد؛
6. مال حلال مخلوط به حرام.؛
7. زميني كه غير مسلمان از مسلمان خريداري كند، با شرايطي كه در كتاب هاي مفصّل فقهي آمده است.
كسي كه احكام خمس بر او جاري مي شود:
الف. اگر به واسطه قناعت كردن، چيزي از مخارج سالش زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد.
ب. اگر اثاثيه اي كه براي منزل خريده، نيازش از آن برطرف شود، بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بدهد، مثل آن كه يخچال بزرگ تري بخرد، و به يخچال قبلي نياز نداشته باشد.
ص: 83
ج. آذوقه اي كه از درآمد سال براي مصرف سالش خريده؛ مانند برنج، روغن و چاي، اگر در آخر سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد.
د. اگر كودكِ غيربالغ سرمايه اي داشته باشد و از آن سودي به دست آيد، بنابر احتياط واجب بايد پس از بلوغ، خمس آن را بدهد.
خمس مال را بايد دو قسمت كرد، نصف آن، كه سهم امام زمان (ع) است به مجتهد جامع الشرايطي كه از او تقليد مي كند يا نماينده او مي پردازد؛ و نصف ديگر را بايد، يا به مجتهد جامع الشرايط بدهد و يا با اجازه او به سادات داراي شرايط بپردازد.
- فقير باشد، و يا در سفر مانده باشد، هرچند در شهر خود فقير نباشد.
- شيعه دوازده امامي باشد.
- آشكارا معصيت نكند (بنابر احتياط واجب) و دادن خمس، كمك بر گناه او نباشد.
- از افرادي كه مخارج آنان برعهده اوست، مانند همسر و فرزندش نباشد (بنابر احتياط واجب).
از جمله شرايط لباس احرام، مباح بودن آن است، و برخي از مخارج حج نيز، اگر از مال خمس نداده باشد اعمال و مناسك دچار اشكال
ص: 84
خواهد شد، بنابراين به حجاج عزيز توصيه مي شود، چنان چه تاكنون در زندگي حسابرسي خمسي نداشته اند، به مرجع تقليد خود يا يكي از نمايندگان ايشان مراجعه كرده و نسبت به حسابرسي آن اقدام نمايند، و اگر از اين بابت بدهي دارند، بپردازند و يا اجازه بگيرند، تا خداي ناكرده اعمالشان دچار اشكال نشود كه سبب زحمت در دنيا و عذاب در آخرت خواهد شد.
كساني كه با كسب و كار، درآمدي به دست مي آورند، دو گروه اند:
الف. آنان كه درآمدشان در تاريخ معيّني به دستشان مي رسد؛ مانند كارمندان دولت و كارگران شركت ها كه در وقت معيّني حقوق و مزد خود را دريافت مي كنند.
ب. كساني كه درآمدشان تدريجي و روزانه است؛ مانند تاجران و صنعتگران.
آغاز سال خمسي گروه اول، وقتي است كه اولين درآمد را به دست مي آورند و آغاز سال خمسي گروه دوم، اولين روزي است كه شروع به فعاليت مي كنند و سودي به دست مي آورند.
از زماني كه سال خمسي آغاز مي شود، به مدت يك سال كليه هزينه هاي زندگي از قانون پرداخت خمس معاف و بخشوده هستند، به
ص: 85
شرط آن كه:
الف. از شأن اجتماعي مصرف كننده بالاتر نباشد.
ب. در مصرف، اسراف و زياده روي نشده باشد.
هزينه هاي ساليانه؛ مانند: خوراك، پوشاك، اثاثيه منزل، وسيله نقليه اي كه مخصوص كسب و كار نباشد، هزينه هاي ميهماني، ازدواج، كتاب هاي مورد نياز و …
وقتي از زمان آغاز سال خمسي يك سال كامل گذشت، واجب است انسان به اموال و دارايي خود رسيدگي كرده، براساس قانون خمس، به وظيفه خود عمل كند.
چيزهايي كه هنگام فرارسيدن سال خمسي موجود است و خمس به آن ها تعلق نمي گيرد، عبارتند از:
الف. اثاثيه: لوازم زندگي و چيزهاي ديگري كه با درآمد سال گذشته و در همان مدت تهيه شده اند، جزو هزينه ساليانه هستند و خمس به آن ها تعلق نمي گيرد؛ مگر آن كه انسان بدون حسابرسي خمسي، با درآمدي كه با خمس مخلوط بوده، آن ها را خريداري كرده باشد.
ب. چيزهايي كه به عنوان عيدي، پاداش، هديه، بخشش و چشم روشني به انسان داده اند، خمس ندارد.(1)
ص: 86
ج. ارث (در صورتي كه ميت، خمس بدهكار نباشد) و مهريه، خمس ندارد.
غير از موارد بالا، هرچه از هزينه سال زياد بيايد، بايد آن به عنوان خمس پرداخت شود، كه در سه مورد خلاصه مي شود:
الف. مواد مصرفي: مانند خوراكي ها، نوشيدني ها و مواد سوختي، هرچند از تهيه آن ها زمان اندكي گذشته باشد و از ضروريات زندگي به حساب آيد، چون در سال گذشته خمسي مصرف نشده اند، بايد خمس آن ها پرداخت شود.
ب. پول: در بانك باشد يا در منزل، از زمان به دست آوردن آن، مدت زيادي گذشته باشد، يا اندك.
ج. سرمايه كسب: مانند مغازه، ابزار كار و كارخانه (1) كه از درآمد تهيه شده باشد.
وقتي چيزهايي كه بايد به عنوان خمس بپردازيم، جدا كرديم، بايد آن را به مرجع تقليد خود يا نماينده او تحويل دهيم؛ چرا كه قبل از اين كار، تصرّف در آن مال جايز نيست.
بنابراين، شخصي كه درآمدي دارد، بايد داراي سال خمسي باشد و اگر بخواهد براي زندگي آينده خود چيزي تهيه كند، مي تواند از درآمد بين سال بخرد، و چنان چه پول آن را پس انداز كند تا پس از گذشت سال، خريداري كند، بايد خمس آن را بپردازد.
ص: 87
مالي كه از راه هاي زير به دست بيايد، خمس ندارد:
الف. از راه ارث به دست آيد، به شرطي كه ميت خمس آن را پرداخت كرده باشد.
ب. چيزي كه به انسان بخشيده اند.
ج. جايزه هايي كه دريافت كرده است.
د. آن چه به عنوان عيدي به انسان داده اند. (1) ه. مالي كه به عنوان خمس يا زكات يا صدقه به كسي داده اند.
و. مالي كه خمس آن يك بار پرداخت شده باشد.
هم اكنون كساني كه قصد تشرف به حج يا عمره را دارند بايد براي حفظ نوبت، مبلغ مقرّري را به بانك بسپارند كه اين مبلغ مطابق قرارداد مضاربه است و سودي نيز به آن تعلّق مي گيرد و پس از چند سال، نوبت تشرّف آن ها فرا مي رسد، اصل پول و سود آن را دريافت مي كنند و به سازمان حجّ و زيارت مي سپارند و به عمره يا حجّ مشرف مي شوند. با توجّه به ثبت نام جديد اكثر مراجع معظم تقليد، پول ثبت نامي را متعلق خمس مي دانند.
ص: 88
خود آزمايي
1. به چه چيزهايي خمس تعلق مي گيرد؟
2. در چه مواردي مي توان خمس را مصرف كرد؟
3. شرايط سيدي كه مي توان به او خمس داد چيست؟
4. نحوه تعيين سال خمسي را بنويسيد.
5. محاسبه خمس چگونه صورت مي گيرد؟
6. به چه چيزهايي خمس تعلق نمي گيرد؟
ص: 89
زكات
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- به اهميت زكات واقف شويم.
- بدانيم به چيزهايي زكات تعلق مي گيرد.
- موارد زكات و نصاب را بشناسيم.
- با نمونه هايي از احكام زكات آشنا شويم.
- نحوه مصرف زكات را بشناسيم.
- رواياتي درباره زكات را بدانيم.
يكي ديگر از وظايف مهم اقتصادي مسلمانان، پرداخت زكات است.
از اهميت زكات همين بس كه در قرآن مجيد، پس از نماز آمده و نشانه ايمان و عامل رستگاري شمرده شده است.
ص: 90
در روايات متعددي كه از معصومين (عليهم السلام) نقل شده، آمده است: «كسي كه از پرداخت زكات جلوگيري كند، از دين خارج است.»
1. رسول خدا (ص) فرمود: «زكّوا أموالكم تقبل صلاتكم» (1)
2. امام صادق (ع) فرمود: «ما فرض الله علي هذه الأمّه شيئاً أشدّ عليهم من الزكاه و فيها تهلك عامتهم».(2) 3. امام كاظم (ع) فرمود: «حصّنوا أموالكم بالزكاه».(3) 4. هم چنين رسول خدا (ص) فرمود: «إذا منعت الزكاه منعت الارض بركاتها».(4) زكات هم مانند خمس موارد معيني دارد، يك قسم از آن ماليات بدن و حيات است كه هر سال يك مرتبه در روز عيد فطر پرداخت مي شود و تنها بر كساني كه قدرت مالي پرداخت آن را دارند واجب است كه براي هر فرد، سه كيلوگرم برنج و مانند آن پرداخت مي شود.
قسم ديگر، زكات اموال است، ولي چنين نيست كه تمام اموال مردم مشمول اين قانون باشد، و تنها نُه چيز است كه زكات دارد و مي توان آن ها را به سه دست تقسيم كرد:
ص: 91
1. گندم
1. غلات 2. جو
3. خرما
4. كشمش
موارد وجوب زكات 5. شتر
2. دام ها 6. گاو
7. گوسفند
3. سكه ها 8. طلا
9. نقره
زكات در صورتي واجب مي شود كه مورد زكات به حدّ نصاب برسد كه نصاب هريك و مقدار زكات آن ها به قرار زير مي باشد:
گندم، جو، خرما، كشمش 207/ 847 كيلوگرم
يك دهم در صورتي كه با باران و آب رودخانه آبياري شده باشد
يك بيستم در صورتي كه با آب دستي و دلو و موتور و پمپ آبياري شده باشد
سه چهلم در صورتي كه با هر دو آبياري شده باشد
شتر اولين نصاب 5 شتر تا 25 شتر 26 شتر هر 5 شتر يك گوسفند
يك شتر
ص: 92
گاو 30 گاو يك گوساله يك ساله
گوسفند 40 گوسفند يك گوسفند
طلا 15 مثقال يك چهلم
نقره 105 مثقال يك چهلم
براي شتر، گاو و گوسفند نصاب هاي ديگري نيز هست كه براي آشنايي با آن ها مي توانيد به رساله توضيح المسائل مراجعه كنيد.
الف. مخارجي را كه براي گندم، جو، خرما و انگور كرده است، مانند قيمت بذر، مزد كارگر و مزد تراكتور و … مي تواند از حاصل كسر كند، ولي مقدار نصاب قبل از كم كردن اين مخارج محاسبه مي شود و اگر قبل از كسر مخارج به حدّ نصاب برسد، پرداخت زكات واجب شده است، ولي زكات باقيمانده را مي پردازد.
ب. زكات دام ها در صورتي واجب مي شود كه:
* يك سال مالك آن ها باشد؛ بنابراين اگر مثلًا 100 عدد گاو را خريداري كند و پس از 9 ماه بفروشد، زكات واجب نيست.
* حيوان در تمام سال بيكار باشد، بنابراين گاو يا شتري كه در كار مزرعه يا حمل بار از آن استفاده مي شود زكات ندارد.
* حيوان در تمام سال از علف بيابان بچرد، پس اگر در تمام سال يا
ص: 93
مقداري از آن، از علف چيده شده يا كاشته شده بخورد، زكات ندارد.
ج. زكات طلا و نقره در صورتي واجب است كه به صورت سكه اي باشد كه معامله با آن رواج دارد، بنابراين آن چه امروزه بانوان به عنوان زيور استفاده مي كنند، زكات ندارد.
د. پرداخت زكات از عبادات است و بايد آن چه مي پردازد به نيت زكات و با قصد قربت باشد.
مصرف زكات هشت مورد است كه مي توان آن را در تمام يا برخي از اين موارد مصرف كرد:
الف. فقير، و آن كسي است كه درآمد يا موجودي وي كمتر از خرج سالانه خود و خانواده اش باشد.
ب. مسكين، آن كه به كلي درمانده و بينوا است.
ج. كسي كه از طرف امام (ع) يا نايب او مأمور جمع آوري و نگهداري و توزيع زكات است.
د. براي الفت دادن دل ها به اسلام و مسلمانان؛ مانند غيرمسلمانان كه اگر به آن ها كمكي بشود، به دين اسلام مايل مي شوند يا در جنگ به مسلمانان كمك مي كنند.
ه. آزاد كردن بردگان.
و. بدهكاري كه نمي تواند قرض خود را بدهد.
ز. در راه خدا؛ يعني در كارهايي كه نفع آن به عموم مي رسد و مورد رضايت خداست؛ مانند ساختن جاده، پل، مسجد و …
ص: 94
ح. مسافري كه در سفر درمانده است و خرج برگشت به وطن را ندارد، هرچند در وطن خود فقير نباشد.
گرچه زكات بر تمام افراد جامعه واجب نمي شود، ولي افرادي كه زكات بدهكارند، لازم است قبل از سفر نسبت به پرداخت آن اقدام كنند، تا اعمال عمره و حجشان دچار اشكال نشود.
خودآزمايي
1. اهميت زكات در قرآن كريم و روايات چگونه بيان شده است؟
2. زكات دام ها در چه صورتي واجب مي گردد؟
3. به چه چيزهايي زكات تعلق مي گيرد؟
4. به طلا و نقره در چه شرايطي زكات تعلق مي گيرد؟
5. زكات را در چه مواردي مي توان به مصرف رساند؟
ص: 95
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با تعداد و احكام نجاسات آشنا شويم.
- چگونگي نجس شدن چيزهاي پاك را بدانيم.
- با مسائل مربوط به طهارت و نجاست در مسجدالحرام و منازل محل اسكان زائران آشنا شويم.
الف. از نظر اسلام، همه چيز پاك است، به جز برخي از اشيا كه آلوده و نجس اند و بايد از آن ها پرهيز كرد و مواظب بود كه بدن و لباس و محيط زندگي و خوردني ها و نوشيدني ها آلوده به آن ها نباشد.
ب. تعداد چيزهاي نجس بسيار محدود و اندك است؛ ولي دانستن آن ها براي هر فرد مسلمان لازم است. گفتني است كه اشياي نجس و
ص: 96
آلوده را مي توان تطهير و پاك كرد.
1. ادرار (بول) انسان و حيوان هاي حرام گوشتِ
2. مدفوع (غايط) خونِ جهنده دار مانند گربه و موش
3. مني
4. مردار انسان و حيواني كه خون جهنده دارد 5. خون مانند گوسفند
نجاسات 6. سگ كه در خشكي زندگي مي كند ولي 7. خوك دريايي آن نجس نمي باشد
8. شراب و هر مايع مست كننده
9. آب جو (فقّاع)- آب جوي غير طبي
10. كافر
11. عرق شتر نجاست خوار
الف. ادرار و مدفوع انسان و تمامي حيوان هاي حرام گوشت كه خون جهنده دارند نجس است.
ب. ادرار و مدفوع حيوان هاي حلال گوشت، مانند گاو و گوسفند و حيوان هايي كه خون جهنده ندارند؛ مانند: مار و ماهي پاك است.
ج. بول و غائط حيوان هايي كه گوشت آن ها مكروه است پاك مي باشد؛ مانند: اسب و الاغ.
د. فضله پرندگان حرام گوشت، مانند كلاغ، نجس است.
ص: 97
الف. خون انسان و هر حيواني كه خون جهنده دارد نجس است؛ مانند مرغ و گوسفند.
ب. خون حيواني كه خون جهنده ندارد پاك است؛ مانند ماهي و پشه.
ج. خوني كه گاهي در تخم مرغ يافت مي شود نجس نيست، ولي بنابر احتياط واجب بايد از خوردن آن اجتناب كرد و اگر خون را با زرده تخم مرغ به هم بزنند كه از بين برود، خوردن زرده هم مانعي ندارد.
د. خوني كه از لاي دندان (لثه) مي آيد، اگر با آب دهان مخلوط شده و از بين برود پاك است و در آن صورت فرو بردن آب دهان هم اشكال ندارد.
الف. مردار حيواني كه خون جهنده ندارد پاك است، مانند ماهي.
ب. مردار حيواني كه خون جهنده دارد، اجزاي بي روح آن مانند مو و شاخ، پاك و اجزاي روح دارش مانند گوشت و پوست، نجس است.
1. سگ و خوك تمام اجزاي آن نجس است
مردار 1. اجزاي روح دار نجس است
حيوان 1. خون جهنده دارد
2. غير سگ و خوك 2. اجزاي بي روح پاك است
2. خون جهنده ندارد تمام اجزاي آن پاك است
ص: 98
چيزهاي پاك هم ممكن است با برخورد با نجاسات نجس شوند، در صورتي كه يكي از آن دو (چيز پاك يا نجس) طوري تر باشد كه رطوبت يكي از آن دو به ديگري برسد.
در موارد زير حكم به پاكي مي شود:
* ندانيم پاك و نجس به هم برخورد كرده اند يا نه.
* ندانيم چيز پاك و نجس مرطوب بوده اند يا نه.
* ندانيم رطوبت يكي به ديگري سرايت كرده است يا نه.
الف. اگر انسان نداند چيز پاكي نجس شده يا نه؟ پاك است و جستجو و وارسي هم لازم نيست، هرچند بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد.
ب. خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است.
ج. اگر انسان ببيند كسي چيز نجسي را مي خورد، يا با لباس نجس نماز مي خواند، لازم نيست به او بگويد.
در درس بعد به تفصيل خواهد آمد.
پاك نگه داشتن محل زندگي و عبادت، امري است پسنديده، ولي آن چه به عنوان تكليف و وظيفه واجب شمرده شده است، پاك بودن بدن و لباس نمازگزار و طواف كننده است و خوردني ها و نوشيدني هاي
ص: 99
وي نيز بايد پاك باشد. و براي نماز نيز تنها محلِ گذاشتن پيشاني، در حال سجده لازم است و بقيه موارد پاك بودن آن شرط نيست و از آن جا كه اصل در اشيا بر طهارت است و تا يقين به نجس بودن آن ها پيدا نشود، حكم به طهارت مي شود، لذا حجاج محترم بايد توجه داشته باشند كه محل طواف و سعي و ساير اماكن مقدس همه پاك است و با احتمال به نجس شدن، نبايد حكم به نجاست آن ها كرد و بايد از هرگونه شك و وسوسه و احتياطهاي بي مورد پرهيز كرد.
خود آزمايي
1. چه چيزهايي از نجاسات شمرده مي شوند؟
2. خون در چه شرايطي نجس مي باشد؟
3. مردار چه حيواناتي پاك است؟
4. چيزهاي پاك چگونه نجس مي شوند؟
5. منظور از «اصل در اشيا بر طهارت است» چيست؟
ص: 100
ص: 101
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با مطهرات و پاك كننده ها آشنا شويم.
- انواع آب هاي پاك كننده را بشناسيم.
- با احكام مربوط به آب ها آشنا شويم.
- چگونگي پاك شدن نجاست با آب را بدانيم.
- به اهميت پرهيز از وسواس پي ببريم.
همه اشياي نجس پاك مي شود و عمده پاك كننده ها عبارتند از:
الف. آب؛
ب. زمين؛
ج. آفتاب؛
د. اسلام؛
ه. برطرف شدن نجاست.
ص: 102
آب، بسياري از چيزهاي نجس را پاك مي كند، امّا اقسام مختلفي دارد كه شناخت آن ها، ما را براي يادگرفتنِ بهترِ مسائل طهارت كمك مي كند.
1. مضاف
اقسام آب ها 1. آب چاه
2. مطلق 2. آب جاري
3. آب باران
4. آب راكد كُر
قليل
آب مضاف: آبي است كه يا از چيزي گرفته باشند (مانند آب سيب و هندوانه) و يا با چيزي مخلوط شده باشد، به قدري كه به آن، آب نگويند؛ مانند شربت.
آب مطلق: آبي است كه مضاف نباشد.
الف. چيز نجس را پاك نمي كند (از مطهرات نمي باشد).
ب. با برخورد نجاست، نجس مي شود، هرچند نجاست كم باشد و بو، رنگ يا مزه آب عوض نشود.
ج. وضو و غسل با آن باطل است.
آب يا از زمين مي جوشد، يا از آسمان مي بارد، يا نه مي جوشد و نه مي بارد.
به آبي كه از آسمان ببارد «باران» گويند.
ص: 103
و به آبي كه از زمين مي جوشد، اگر جريان داشته باشد «آب جاري» گويند و اگر بدون جريان باشد، «آب چاه» گويند.
آبي كه از زمين نمي جوشد و از آسمان نمي بارد «آب راكد» ناميده مي شود كه اگر مقدارش زياد باشد «كُر»، و اگر كم باشد «قليل» است.
حجم: 875/ 42 وجب، مقدار آبي كه اگر در ظرفي كه درازا مقدار كر: و پهنا و گودي آن هريك حداقل 5/ 3 وجب باشد بريزند پر شود، به مقدار كر است.
وزن: 419/ 377 كيلوگرم
مقدار آب قليل: آبي كه از كر كمتر باشد قليل است.
تنها آب مطلق، آلودگي ها را پاك مي كند. گرچه ممكن است آب مضاف چيز كثيفي را تميز كند، ولي هرگز نجس را پاك نمي كند.
آب، مايه زندگي و پاك كننده بيشترين نجاسات است و از جمله مطهراتي است كه همه روزه تمام افراد با آن سر وكار دارند. و امّا چگونگي تطهير چيزهاي نجس با آب:
تطهير اشياي ظرف 1. با آب كر: يك مرتبه
نجس 2. با آب قليل: سه مرتبه
غير ظرف 1. به بول نجس شده 1. با آب كر: يك مرتبه
2. با آب قليل: دو مرتبه
2. به غير بول نجس شده 1. با آب كر: يك مرتبه
2. با آب قليل: يك مرتبه
ص: 104
توضيح: الف. براي تطهير اشياي نجس، ابتدا بايد عين نجس را برطرف كرده، سپس به همان تعداد كه در نمودار آمده است آن را آب كشيد؛ مثلًا ظرف نجس را بعد از برطرف كردن آلودگي، اگر يك مرتبه در آب كر بشويند كافي است.
ب. فرش و لباس و چيزهايي مانند فرش و لباس كه آب را به خود مي گيرد و قابل فشردن است، چنان چه با آب قليل تطهير مي كنند، بايد بعد از هر بار شستن، آن را فشرد تا آب هاي داخل آن بيرون آيد و يا به گونه اي ديگر آب آن گرفته شود و در آب كر و جاري هم احتياط واجب آن است كه آب داخل آن گرفته شود.
ج: آب جاري و چاه در احكامي كه براي تطهير اشياي نجس بيان شد، مانند آب كر است.
مسأله: ظرف نجس را مي توان اين گونه آب كشيد:
با آب كر: يك بار آن را در آب برده و بيرون آورند.
با آب قليل: آن را سه مرتبه پر از آب كرده و خالي كنند، يا سه مرتبه قدري آب در آن ريخته و هر مرتبه آب را به طوري در آن بگردانند كه به جاهاي نجس برسد و بيرون بريزند.
الف. تمام اقسام آب هاي مطلق به جز آب قليل تا زماني كه بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد پاك است و هرگاه براثر برخورد با نجاست، بو يا رنگ يا مزه نجاست بگيرد نجس مي شود (بنابراين، آب جاري، چاه، كر و حتي باران در اين حكم مشتركند).
ص: 105
ب. آب لوله هاي عمارات كه متصل به منبع كر مي باشد در حكم آب كر است.
در برخي از اماكن مكه و مدينه، براثر ازدحام جمعيت، ممكن است نظافت آن اماكن به خوبي مراعات نشود، ولي تميز نبودن، دليل بر نجس بودن نيست، و تا يقين به نجس شدن چيزي حاصل نشود، آن چيز پاك است و حجاج عزيز هرگز نبايد به خود وسوسه راه دهند كه سبب غفلت از مراتب معنوي اعمال عمره و حج است. هم چنان كه امام خميني 1 مي فرمايند:
«روحانيون عزيز در عين حالي كه مسائل را به طور واضح و دقيق بيان مي كنند ولي از مشكل تراشي و حالت هاي وسواس گونه كه زائران را در شك و ترديد و احتياطهاي بي مورد قرار مي دهد خودداري كنند، چرا كه وسواس در برنامه و مراسم و عبادت ها و ادعيه موجب كسالت و بي توجّهي در واجبات مي شود».
خود آزمايي
1. پاك كننده ها كدامند؟
2. آب مضاف چه نوع آبي است؟
3. آيا مي توان با آب مضاف وضو گرفت؟
4. انواع آب مطلق كدامند؟
5. مقدار آب كر حداقل چقدر است؟
ص: 106
ص: 107
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- بدانيم كه تحت چه شرايطي بايد نماز را شكسته خواند.
- بدانيم در چه مكان هايي بايد نماز را كامل يا شكسته بخوانيم.
- با احكام نماز در مكه و مدينه و قبل از رفتن به عرفات آشنا شويم.
- احكام مربوط به نماز قضا را بدانيم.
- با نماز قضا در سفر و چگونگي آن آشنا شويم.
انسان بايد در سفر، نمازهاي چهارركعتي را دوركعت (يعني شكسته) بجا آورد، به شرط آن كه مسافرتش از هشت فرسخ كه حدود 45 كيلومتر است كمترنباشد.
ص: 108
الف. اگر مسافر از جايي كه نمازش تمام (1) است- مثل وطن- حداقل چهارفرسخ مي رود و چهار فرسخ برمي گردد نمازش در اين سفر هم شكسته است.
ب. كسي كه به مسافرت مي رود، زماني بايد نمازش را شكسته بخواند كه حداقل به مقداري دور شود كه ديوارهاي آن جا را نبيند (2) و اذان آن جا را هم نشنود (اين فاصله را حد ترخّص مي گويند) و چنان چه قبل از آن كه اين مقدار دور شود بخواهد نماز بخواند بايد تمام بخواند.
ج. اگر از محلي مسافرت مي كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتي به جايي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت، از آن جا ديده نمي شد، بايد نماز را شكسته بخواند.
د. اگر به جايي مي رود كه دو راه دارد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، اگر از راهي كه هشت فرسخ است برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهي كه هشت فرسخ نيست برود بايد نماز را چهارركعتي بخواند.
در اين مكان ها نماز تمام است:
الف. در وطن.
ص: 109
ب. در جايي كه مي داند و يا بنا دارد ده روز بماند.
ج. در جايي كه سي روز با ترديد مانده؛ يعني معلوم نبوده است كه مي ماند يا مي رود، در اين صورت بايد بعد از سي روز نماز را تمام بخواند.
مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند، تا وقتي مسافرت نكرده است، بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
اگر مسافر از قصد ده روز برگردد:
الف: قبل از خواندن نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد: بايد نماز را شكسته بخواند.
ب: بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد: تا وقتي كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
الف. اگر مدت اقامت زائران در مدينه منوره ده روز يا بيشتر باشد، بايد نماز را تمام بخوانند، هرچند بين ده روز به مسجد قُبا، قبلتين، مساجد خندق يا احُد بروند، چون به سبب توسعه شهر، اين اماكن به شهر متصل شده است.
ب. مسافري كه نمازش شكسته است در اماكن زير مي تواند نماز را تمام يا شكسته بخواند:
* مسجدالحرام؛
* مسجدالنبي (ص)(1)؛
ص: 110
* مسجد كوفه؛
* حرم امام حسين (ع)؛
ج. حكم مسأله قبل اختصاص به مسجد قديم ندارد، بلكه در قسمت هاي توسعه يافته جديد هم مسافر مي تواند نماز را تمام يا شكسته بخواند.
د. حكم مسأله قبل اختصاص به نماز دارد و شخص مسافر نمي تواند در آن جا روزه بگيرد، ولي در مدينه منوّره، مسافر مي تواند براي برآمدن حاجت سه روز روزه مستحب بگيرد.
ه. در سفري كه نماز شكسته است، روزه هم صحيح نيست، مگر آن كه بعد از ظهر به مسافرت برود كه روزه آن روز صحيح است و يا قبل از ظهر به وطن يا جايي كه مي خواهد ده روز بماند برسد و مبطلي هم انجام نداده باشد، بنابراين كسي كه در غير وطن كمتر از ده روز مي ماند، نمي تواند روزه بگيرد.
و. در سفر، نماز قضا مي توان خواند، هر چند نماز چهار ركعتي، ولي روزه قضا نمي توان گرفت.
حجاجي كه پيش از رفتن به عرفات وارد مكّه مي شوند دو دسته اند:
الف. قبل از رفتن به عرفات (روز عرفه)، ده روز يا بيشتر در شهر مكه اقامت مي كنند؛ مثلًا روز 25 ذيقعده وارد مكه شده اند: بايد قبل از رفتن به عرفات و هم چنين در عرفات و مشعر و پس از بازگشت به مكه نماز را تمام بخوانند، چون فاصله هيچ كدام از اين اماكن با شهر
ص: 111
مكه چهار فرسخ نمي باشد.
ب. قبل از گذشت ده روز از اقامت در مكه، بايد به عرفات بروند مثلًا روز سوّم ذي حجّه وارد مكّه شده اند: بايد قبل از رفتن به عرفات، مشعر و مني، در آن اماكن نماز را شكسته بخواند، و پس از برگشت به شهر مكه اگر ده روز يا بيشتر مي مانند، بايد نماز را تمام بخواند، و چنان چه كمتر از ده روز مي مانند، نمازش شكسته است.
«نماز قضا»، نمازي را گويند كه بعد از وقت خوانده مي شود.
انسان بايد نمازهاي واجب را در وقت خود بخواند و چنان چه بدون عذر نمازي از او قضا شود، گناهكار است و بايد توبه كرده و قضاي آن را هم بجا آورد.
قضاي نمازهاي يوميه لازم نيست به ترتيب خوانده شود؛(1) مثلًا كسي كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، لازم نيست اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا كند.
الف. نماز واجب را در وقت آن، نخوانده باشد.
ب. بعد از وقت متوجه شود نمازي كه خوانده است باطل بوده.
ص: 112
كسي كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهي كند، ولي واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.
* مي داند نماز قضا ندارد: چيزي واجب نيست.
* شك دارد نماز قضا دارد يا نه: چيزي واجب نيست.
* احتمال مي دهد نماز قضايي داشته باشد: مستحب است احتياطاً قضاي آن را بجا آورد.
* مي داند نماز قضا دارد، ولي شماره آن ها را نمي داند؛ مثلًا نمي داند چهار تا بوده يا پنج تا: چنان چه كمتر را بخواند كافي است.
* اگر شماره آن ها را مي دانسته ولي فراموش كرده است؛ اگر مقدار كمتر را بخواند كفايت مي كند.
* شماره آن را هم مي داند: بايد قضاي همان تعداد را بجا آورد.
الف. تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نماز خود عاجز باشد، شخص ديگري نمي تواند نمازهاي او را قضا كند.
ب. پس از مرگ پدر، نماز و روزه هايي را كه بجا نياورده باشد بر پسر بزرگ تر واجب است آن نماز و روزه ها را قضا كند، و احتياط مستحب است نماز و روزه هايي را كه از مادرش (1) قضا شده است بجا آورد.
ص: 113
ج. حالت هاي مختلف پسر بزرگ تر نسبت به نماز قضاي پدر:
1. مي داند، پدر نماز قضا داشته است و:
* تعداد آن را هم مي داند: بايد آن ها را قضا كند.
* تعداد آن را نمي داند: اگر مقدار كمتر را بجا آورد كافي است.
* شك دارد كه خودش بجا آورده است يا نه: بنابر احتياط واجب بايد قضاكند.
2. شك دارد كه پدر، نماز قضا داشته است يا نه: چيزي بر او واجب نيست.
د. اگر پسر بخواهد نماز پدر يا مادر را بخواند، بايد به تكليف خود عمل كند؛ مثلًا نماز قضاي صبح و مغرب و عشا را بايد بلند بخواند.
ه. اگر پسر بزرگ تر، پيش از آن كه نماز و روزه پدر را قضا كند، از دنيا برود، بر پسر دوم چيزي واجب نيست.
نماز قضا را با جماعت مي توان خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو، يك نماز را بخوانند؛ مثلًا اگر نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.
الف. اگر مسافري كه بايد نماز را شكسته بخواند، نماز ظهر يا عصر يا عشا، از او قضا شود، بايد آن را دو ركعتي بجا آورد، اگرچه در غير سفر بخواهد قضاي آن را بجا آورد.
ص: 114
ب. در سفر نمي توان روزه گرفت، حتي روزه قضا، ولي نماز قضا مي توان بجا آورد.
ج. اگر در سفر بخواهد نمازهايي را كه در غير سفر قضا شده است بجا آورد، بايد نمازهاي ظهر و عصر و عشا را چهار ركعتي قضا كند.
د. نماز قضا را در هر وقتي مي توان بجا آورد؛ يعني قضاي نماز صبح را مي توان ظهر يا شب خواند.
آنان كه نماز قضا دارند، فرصت را از دست ندهند و اوقات فراغت خود را بيهوده نگذرانند، و بيش از مقدار نياز وقت خود را در بازارها و مغازه ها تلف نكنند، و نمازهاي قضاي خود را بجاي آورند، كه اين وظيفه واجب آن هاست، و بايد بدان عمل كنند و چه بهتر كه اين عبادت ها در اماكن مقدسي هم چون مسجدالحرام و مسجدالنبي (ص) انجام شود، كه افزون بر عمل به واجب شرعي از پاداش بيشتري نيز بهره مند خواهند شد.
خودآزمايي
1. در چه شرايطي انسان مي تواند نمازهاي چهارركعتي را دو ركعت بخواند؟
2. حد ترخص را توضيح دهيد.
3. در چه مكان هايي نماز تمام خوانده مي شود؟
ص: 115
4. مسافري كه نمازش شكسته است در كدام اماكن مي تواند نماز را تمام يا شكسته بخواند؟
5. در چه شرايطي در سفري كه نماز شكسته است، روزه صحيح مي باشد؟
6. حالت هاي مختلف انسان نسبت به نماز قضا كدامند؟
7. آيا مي توان نماز قضا را به جماعت خواند؟
ص: 116
ص: 117
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با اهميت نماز جمعه آشنا شويم.
- شرايط صحيح بودن نماز جمعه را بدانيم.
- با واجبات و مستحبات نماز جمعه آشنا شويم.
- با آداب بجا آوردن نماز جمعه آشنا شويم.
يكي از اجتماعات هفتگي مسلمانان «نماز جمعه» است، و نمازگزاران در روز جمعه مي توانند به جاي نماز ظهر، نماز جمعه بخوانند.
امام خميني (قدس سره) در اهميت نماز جمعه چنين نگاشته اند:
«نماز جمعه و دو خطبه آن، مانند حج و نماز عيد فطر و قربان، از مراسم بزرگ مسلمانان است، ولي متأسفانه، مسلمانان از وظايف مهم سياسي اين عبادت، غافل و ناآگاهند، در صورتي كه انساني، با اندك
ص: 118
مطالعه و دقت در احكام كشوري، سياسي، اجتماعي و اقتصادي اسلام در مي يابد كه اسلام دين سياست است و كسي كه دين را از سياست جدا مي داند، ناداني است كه نه اسلام را مي شناسد و نه سياست را.»
الف. تمام شرايطي كه در نماز جماعت بايد رعايت شود، در نماز جمعه هم معتبر است.
ب. نماز جمعه بايد به جماعت برگزار شود و فُرادا صحيح نيست.
ج. حداقل تعداد افراد براي برپايي نماز جمعه، پنج نفر مي باشد؛ يعني يك نفر امام، و چهار نفر مأموم.
د. بين دو نماز جمعه، حداقل بايد يك فرسخ فاصله باشد.
نماز جمعه دو ركعت است، مانند نماز صبح، ولي دو خطبه دارد كه توسط امام جمعه، قبل از نماز ايراد مي شود.
الف. خواندن حمد و سوره با صداي بلند (توسط امام جمعه).
ب. خواندن سوره «جمعه» بعد از حمد، در ركعت اول (توسط امام جمعه).
ج. خواندن سوره «منافقون» پس از حمد در ركعت دوم (توسط امام جمعه).
ص: 119
د. خواندن دو قنوت، يكي در ركعت اول، پيش از ركوع و ديگري در ركعت دوم، پس از ركوع.
الف. بنابر احتياط واجب بايد به خطبه ها گوش دهند.
ب. احتياط مستحب است از سخن گفتن بپرهيزند، و چنان چه سخن گفتن، سبب از بين رفتن فايده خطبه ها و يا گوش ندادن به آن ها شود، ترك آن واجب است.
ج. احتياط مستحب است، شنوندگان، هنگام ايراد خطبه ها، رو به امام جمعه بنشينند، و بيش از مقداري كه در نماز اجازه داده شده به اطراف نگاه نكنند.
شب و روز جمعه داراي اهميت و فضيلت خاصي است، اعمال خير نيز در اين شب و روز از ثواب بيشتري برخوردار است. علاوه بر آداب كه تحت عنوان «آمادگي براي نماز جمعه» گفته شد موارد ذيل در روز جمعه مستحب است:
الف. زيارت امام حسين (ع)؛
ب. زيارت امام زمان (ع) كه زيارت نامه خاصي نيز براي اين روز وارد شده است؛
ج. خواندن دعاي ندبه؛
ص: 120
د. صلوات بر محمّد و آل محمد؛ هزار مرتبه و در روزهاي ديگر صد مرتبه.
ه. صدقه دادن به فقرا؛
و. هديه دادن به خانواده؛
ز. آموختن مسائل ديني و معارف اسلامي؛
ح. زيارت قبور مؤمنان؛
ط. خوردن انار؛
ي. خواندن دعاي سمات در آخر روز جمعه.
ك. غسل جمعه؛ اين غسل ثواب بسيار زيادي دارد و وقت آن تا ظهر روز جمعه است و چنان چه انسان تا ظهر موفق نشد، بعد از ظهر نيز مي تواند انجام دهد.
خودآزمايي
1. امام خميني (قدس سره) در باره اهميت نماز جمعه چه مطالبي فرموده اند؟
2. شرايط صحيح بودن نماز جمعه كدام است؟
3. واجبات نماز جمعه را نام ببريد.
4. مستحبات نماز جمعه چيست؟
5. واجبات نماز جمعه را بنويسيد.
6. نمازگزاران جمعه چه وظايفي دارند؟
7. آداب روز جمعه كدام است؟
ص: 121
احكام قرآن و مسجد
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با چگونگي لمس قرآن آشنا شويم.
- با چگونگي نوشتن روي صفحات قرآن آشنا شويم.
- آداب تلاوت قرآن را بدانيم.
- با احكام مسجد آشنا شويم.
- آداب حضور در مسجد را بدانيم.
- با كارهاي مستحب و مكروه در مسجد آشنا شويم.
- چگونگي طهارت مسجد را بدانيم.
الف. قرآن هميشه بايد پاك و تميز باشد و نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.
ب. اگر جلد قرآن نجس شود و بي احترامي به قرآن باشد بايد آن را آب بكشند.
ص: 122
الف. رساندن جايي از بدن به نوشته قرآن، براي كسي كه وضو ندارد حرام است.
ب. در تمام اين موارد لمس كردن خطوط قرآن بدون وضو حرام است:
* در نوشته قرآني فرقي بين آيات و كلمات بلكه حروف و حتي حركات آن نيست.
* در چيزي كه قرآن بر آن نوشته شده است، بين كاغذ و زمين و ديوار و پارچه، فرقي نيست.
* در نوشته قرآني فرقي نيست كه با قلم نوشته شده باشد يا چاپ يا گچ و يا چيز ديگر.
* اگر نوشته قرآني در قرآن هم نباشد، لمس كردن آن حرام است. پس اگر آيه اي از قرآن در كتاب ديگري نوشته شده باشد، بلكه اگر كلمه اي از آن در كاغذي باشد، يا نصف كلمه اي از آن از برگ قرآن يا كتاب ديگري بريده شده باشد، باز هم لمس آن بدون وضو حرام است.
الف. لمس آن از پشت شيشه، يا پلاستيك.
ب. لمس ورق قرآن و جلد آن و اطراف نوشته ها (گرچه مكروه است).
ج. ترجمه قرآن، به هر لغتي باشد، مگر اسم خداوند كه به هر لغتي باشد، لمس آن براي كسي كه وضو ندارد حرام است، مانند كلمه «خدا».
ص: 123
د. كلماتي كه مشترك بين قرآن و غير قرآن است مانند «مؤمن»، «الذين» اگر نويسنده به قصد قرآن نوشته باشد لمس آن بدون وضو حرام است.
قرآن هاي مساجد، معمولًا وقف است و تصرف در مال موقوف حتّي با نوشتن مطالبي بر آن، حرام است افزون بر اين كه اين گونه كارها سبب برخي از مشكلات براي مؤمنين و توهين ديگران به پيروان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) خواهد شد و برخي نوشته ها بي احترامي به قرآن نيز هست.
تلاوت قرآن ثواب بسيار زيادي دارد و در برخي اماكن و اوقات ثواب بيشتري دارد، از جمله در شهر مكّه، و در ماه رمضان سفارش بيشتري شده است و چنان چه كسي در اين موارد بتواند يك دور كامل قرآن را بخواند بهتر است.
براي تلات قرآن آدابي ذكر كرده اند كه از جمله آن هاست:
الف. با طهارت بودن. هر چند دست به خط و ورق قرآن نزند.
ب. رو به قبله نشستن موقع تلاوت قرآن.
ج. به ترتيل خواندن، نه تند و با صداي بسيار بلند و نه كند و صداي بسيار آهسته.
د. تدبّر و تفكر در معاني قرآن.
ه. رعايت احترام قرآن.
ص: 124
قرآن، مقدس و مورد احترام است و هرگونه عملي كه سبب بي احترامي به آن باشد حرام است از جمله:
الف. گذاشتن قرآن در جايي كه بي احترامي است.
ب. گذاشتن قرآن بر چيزي كه بي احترامي است.
ج. نوشتن قرآن با چيزي و بر چيزي و به گونه اي كه بي احترامي باشد.
د. سوزاندن قرآن و حتي آياتي از قرآن كه در غير قرآن نوشته شده است.
ه. انداختن و پرتاب كردن قرآن و حتي گذاشتن قرآن بر روي زمين در صورتي كه بي احترامي به آن باشد.
الف. نماز خواندن در مساجد مستحب است، بلكه حاضر نشدن در مسجد، خصوصاً براي همسايگان مسجد- در صورتي كه عذري مثل بارش برف و باران نباشد- مكروه است.
ب. تعطيل كردن مسجد مكروه است، و مستحب است انسان نماز را در مسجدي بخواند كه نمازگزار ندارد تا تعطيل نشود. از امام صادق (ع) روايت شده است كه سه چيز در قيامت از مردم شكايت مي كنند: اول، مسجد متروكي كه اهالي آن جا در آن نماز نمي خوانند؛ دوّم، عالمي كه بين عدّه اي جاهل قرار دارد و از او استفاده نمي كنند؛ سوم، قرآني كه متروك مانده و غبار گرفته است و آن را تلاوت نمي كنند.
ج. زياد رفتن به مسجد مستحب است. از پيامبر اكرم (ص) روايت شده
ص: 125
كه هر كس به مسجد رود از وقتي كه روانه مسجد مي شود تا به خانه برمي گردد، براي هر قدم كه برمي دارد ده حَسَنه نوشته مي شود.
الف. نجس كردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است.
ب. احتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند، مگر آن كه واقف، آن را جزو مسجد قرار نداده باشد.
ج. نجس كردن فرش مسجد نيز بنابر احتياط واجب حرام است.
د. اگر مسجدي را غصب كنند و به جاي آن، خانه و مانند آن بسازند كه ديگر به آن مسجد نگويند، باز هم بنابر احتياط واجب نجس كردن آن حرام و تطهير آن واجب است.
خوابيدن در مسجد مكروه است و اگر بي احترامي به مسجد باشد جايز نيست.
اين كارها درباره مسجد مستحب است:
* زودتر از همه به مسجد رفتن و ديرتر از همه از مسجد بيرون آمدن؛
* چراغ مسجد را روشن كردن؛
* تميز كردن مسجد؛
* هنگام وارد شدن، ابتدا پاي راست را داخل مسجد گذاشتن؛
ص: 126
* هنگام بيرون آمدن از مسجد اوّل پاي چپ را بيرون گذاشتن؛
* خواندن دو ركعت نماز تحيّت و احترام مسجد؛
* خوشبو كردن خود و پوشيدن بهترين لباس ها براي رفتن به مسجد؛
اين كارها درباره مسجد مكروه است:
* عبور از مسجد، به عنوان محل عبور؛ بدون آن كه در آن جا نماز بخواند؛
* انداختن آب دهان و بيني در مسجد و اگر بي احترامي باشد، حرام است؛
* خوابيدن در مسجد، مگر در حال ناچاري؛
* فرياد زدن در مسجد و صدا را بلند كردن، مگر براي اذان؛
* خريد و فروش در مسجد؛
* سخن گفتن از امور دنيا؛
* رفتن به مسجد براي كسي كه سير يا پياز خورده و بوي دهانش مردم را آزار مي دهد؛
* همسايه مسجد اگر عذري نداشته باشد مكروه است در غير مسجد نماز بخواند؛
* مستحب است، انسان با كسي كه در مسجد حاضر نمي شود، غذا نخورد. در كارها با او مشورت نكند، همسايه او نشود، از او زن نگيرد و به او زن ندهد؛
1. مسجد الحرام.
2. مسجد النبي (ص).
ص: 127
3. مسجد كوفه.
4. مسجد بيت المقدس.
5. مسجد جامع هر شهر.
6. مسجد محله.
7. مسجد بازار.
* براي زن ها نماز خواندن در خانه بهتر است، ولي اگر بتوانند كاملًا خود را از نامحرم حفظ كنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند.
* نماز در حرم امامان (عليهم السلام) مستحب، بلكه بهتر از مسجد است و نماز در حرم اميرالمؤمنين (ع) برابر دويست هزار نماز است.
الف. برطرف كردن نجاست از مسجد واجب است و فرقي در اين مسأله بين داخل، سقف و پشت بام و حتي طرف داخل ديوار مسجد نيست. يعني هرجاي مسجد نجس شود بايد تطهير شود يا به گونه اي ديگر نجاست برطرف گردد.
ب. بنابر احتياط واجب، اگر طرف بيرون ديوار مسجد نجس شود، برطرف كردن نجاست از آن واجب است، مگر آن كه واقف طرف بيرون را جزو مسجد قرار نداده باشد.
ج. هنگامي كه انسان از نجاست مسجد مطلع شد، فوراً بايد آن را تطهير كند، پس نبايد به قدري معطل كند كه عرفاً بگويند تأخير كرده است.
د. برطرف كردن نجاست از مسجد، واجب كفايي است و
ص: 128
اختصاص به كسي كه مسجد را نجس كرده يا سبب نجس شدن آن شده ندارد، بلكه بر همه افرادي كه مي توانند مسجد را تطهير كنند واجب است.
ه. اگر فرش مسجد نجس شود، بنابر احتياط واجب بايد آن را تطهير كنند ولي چنان چه به واسطه آب كشيدن خراب مي شود و بريدن يا تراشيدن جاي نجس بهتر است، بايد محل نجس را بتراشند يا ببرند و اگر كسي كه مي بُرد يا مي تراشد خودش نجس كرده باشد، بايد آن را اصلاح كند.
و. اگر انسان نتواند مسجد را تطهير كند يا كمك لازم داشته باشد و پيدا نكند، تطهير مسجد بر او واجب نيست، ولي اگر بي احترامي به مسجد باشد بنابر احتياط واجب، بايد به كسي كه مي تواند آن را تطهير كند اطلاع دهد.
لزوم طهارت مسجدالحرام و مسجدالنبي (ص) با ساير مساجد و حرمت تنجيس آن ها با ساير مساجد فرقي ندارد. ولي از آن جا كه تطهير مسجدين به ويژه مسجدالحرام به روش خاص صورت مي پذيرد، برخي از زائران نسبت به طهارت آن مكان هاي مقدس دچار ترديد مي شوند كه جاي اين ترديد نيست و جاهايي كه يقين به نجس شدن آن ها نباشد، پاك است و پرهيز از آن ها واجب نيست، افزون بر آن كه به شهادت برخي از اهل اطلاع شيوه تطهير نيز صحيح است و مشكلي ندارد.
ص: 129
افزون بر اين كه احترام آن اماكن مقدس لازم است و بهتر است نظافت و طهارت آن اماكن را مراعات كنند براي تطهير بدن و لباس نيز ممكن است به جهت كمبود امكانات نظافت و طهارت به طور كامل مراعات نشود كه دقت در اين گونه موارد براي پاك ماندن لباس احرام لازم است.
خود آزمايي
1. در چه شرايطي لمس خطوط قرآن اشكال ندارد؟
2. بر اساس آموخته هاي اين درس، چه مواردي لمس نوشته قرآن به حساب نمي آيد؟
3. آداب تلاوت قرآن را بيان كنيد؟
4. چه كارهايي بي احترامي به قرآن تلقي مي گردد؟
5. آيا خوابيدن در مسجد جايز است؟
6. چه كارهايي در مسجد مستحب است؟
7. چه كارهايي در مسجد مكروه است؟
ص: 130
ص: 131
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با احكام خريد و فروش آشنا شويم.
- چگونگي فسخ معامله را بدانيم.
- با مواردي كه نمي توان معامله را فسخ نمود آشنا شويم.
- مفاهيم خيار غبن و اقاله را بشناسيم.
- با احكام مربوط به اشياي پيدا شده در محدوده حرم، و مكه و مدينه آشنا شويم.
از آن جا كه در اسلام بي كاري و تنبلي بسيار نكوهش شده و تلاش براي تحصيل مخارج زندگي واجب مي باشد، كساني كه به جز از راه خريد و فروش نتوانند مخارج خود را تأمين كنند؛ يعني تحصيل آن منحصر در همين راه باشد و راه ديگري برايشان امكان نداشته باشد،
ص: 132
واجب است با خريد و فروش خرج زندگي خود را به دست آورند و محتاج به ديگران نشوند.
الف. فروختن و اجاره دادن خانه يا وسيله اي ديگر براي استفاده حرام، حرام است.
ب. خريد و فروش، نگهداري، نوشتن، خواندن و درس دادن كتاب و مجلات و نوارهاي گمراه كننده حرام است، مگر زماني كه براي هدفي صحيح باشد، مثلًا براي پاسخ دادن به اشكال هاي آن.
ج. مخلوط كردن جنسي كه مي فروشد با چيزي كه ارزش ندارد و يا ارزش آن كمتر است، حرام مي باشد؛ مثل آن كه روغن خوب را با غير خوب يا شير را با آب مخلوط كند و بفروشد (اين عمل را غش در معامله مي گويند).
د. جنس وَقف شده را نمي توان فروخت، مگر در صورتي كه خراب شده باشد و قابل استفاده نباشد، مانند بخاري نفتي مسجد كه قابل استفاده براي مسجد نباشد.
ه. خريد و فروش خانه يا چيز ديگري كه به كسي اجاره داده، اشكال ندارد ولي استفاده آن در مدت اجاره براي كسي است كه آن را اجاره كرده است.
و. در معامله بايد خصوصيات جنسي كه خريد و فروش مي كنند معلوم باشد ولي گفتن خصوصياتي كه گفتن و نگفتن آن ها تأثيري در ميل و رغبت مردم نسبت به آن كالا ندارد، لازم نيست.
ز. خريد و فروش دو كالاي هم جنس كه با وزن يا پيمانه مي فروشند
ص: 133
به زيادتر «رِبا» و حرام است؛ مثلًا يك تُن گندم بدهد و يك تن و 200 كيلوگرم بگيرد. وهم چنين كالا يا پولي را به كسي قرض بدهد و پس از مدتي زيادتر بگيرد؛ مثلًا يكصدهزار تومان قرض بدهد و پس از يك سال يكصد و بيست هزار تومان بگيرد.
در برخي از موارد فروشنده يا خريدار مي توانند معامله را فسخ كنند كه از جمله آن هاست:
* خريدار يا فروشنده گول خورده باشد.
* در هنگام معامله قرارداد كرده اند كه تا مدت معيني، هر دو يا يكي از آن ها بتوانند معامله را به هم بزنند؛ مثلًا هنگام خريد و فروش بگويند، هركس پشيمان شد تا سه روز ديگر مي تواند پس بدهد.
* كالايي كه خريده است معيوب بوده و بعد از معامله بفهمد.
* فروشنده خصوصياتي براي كالاي خود بيان كرده و بعداً معلوم شود آن گونه نبوده است؛ مثلًا بگويد اين دفتر 200 برگ است بعداً معلوم شود كمتر است.
اگر بعد از معامله عيب مال را بفهمد و فوراً آن را به هم نزند، ديگر حق بر هم زدن معامله را ندارد.
الف. اگر بعد از معامله عيب مال را بفهمد و فوراً معامله را فسخ نكند، ديگر حق به هم زدن معامله را نخواهد داشت.
ص: 134
ب. هرگاه بعد از خريدن جنس، عيب آن را بفهمد، اگر چه فروشنده حاضر نباشد، مي تواند معامله را به هم بزند.
ج. در اين موارد اگر خريدار بفهمد مال معيوب است، حق فسخ ندارد:
* موقع خريدن، عيب مال را بداند.
* به عيب مال راضي شود.
* وقت معامله بگويد: اگر مال عيبي داشت، پس نمي دهم و تفاوت قيمت را هم نمي گيرم.
* فروشنده در وقت معامله بگويد: اين مال را با هر عيبي كه دارد مي فروشم.
د. اگر فروشنده هنگام معامله عيب كالا را معين كند و بگويد آن را با اين عيب مي فروشم ولي پس از معامله معلوم شود عيب ديگري هم دارد، خريدار مي تواند به خاطر عيبي كه فروشنده معين نكرده كالا را پس دهد يا تفاوت قيمت بگيرد.
ه. در اين موارد اگر خريدار بفهمد مال معيوب بوده فقط مي تواند تفاوت قيمت بگيرد ولي حق فسخ معامله را ندارد:
* بعد از معامله تغييري در كالا بدهد به طوري كه مردم بگويند آن چه خريداري و تحويل داده شده، باقي نمانده است.
* پس از انجام معامله بفهمد كالا معيوب است و تنها حق برگرداندن آن را ساقط كرده باشد.
* بعد از تحويل گرفتن كالا، عيب ديگري در آن پيدا شود. به جز در حيوان كه تا سه روز مي تواند برگرداند.
ص: 135
اگر خريدار قيمت جنس را نداند، يا در وقت معامله غفلت كند و جنس را گران تر از قيمت معمولي آن بخرد، چنان چه به قدري گران خريده كه مردم او را مغبون مي دانند و به كمي و زيادي آن اهميت مي دهند، اختيار فسخ معامله را دارد و هم چنين نسبت به فروشنده.
اقاله، فسخ طرفين قرارداد است، به اين معني هر دو طرف بر فسخ قرارداد توافق كنند:
الف. اقاله در تمام عقود جاري مي شود به جز در نكاح كه نياز به اجراي صيغه طلاق دارد.
ب. اگر يكي از طرفين درخواست فسخ قرارداد را داشته باشد و ديگري بپذيرد نيز اقاله تحقق مي يابد.
ج. در خريد و فروش، اقاله كردن هر چيزي اضافه بر قيمت معين شده يا كمتر از آن جايز نيست، پس اگر مشتري اقاله كند با چيزي اضافه بر قيمت معين شده يا فروشنده اقاله كند به كمتر از آن قيمت باطل است و تأثيري ندارد.
اگر مالي بر عهده انسان باشد ولي صاحبش را نشناسد، مثلًا پولي از كسي قرض گرفته و نمي داند طلبكار كيست و نمي تواند او را پيدا كند، يا كالايي از ديگران نزد او باقي مانده، مثلًا در مغازه يا تعميرگاه يا ماشين
ص: 136
او جا مانده و صاحبش را نمي شناسد، بايد از طرف صاحبش صدقه بدهد و احتياط آن است كه با اجازه حاكم شرع باشد.
الف. برداشتن چيزي كه پيدا شده مكروه است.
ب. اگر چيزي پيدا كند ولي برندارد، وظيفه خاصي بر عهده اش نمي آيد.
ج. اگر چيزي پيدا كند و بردارد احكام خاصي دارد به اين شرح:
- اگر نشانه اي ندارد كه به واسطه آن صاحبش معلوم نشود بنابر احتياط واجب از طرف صاحبش صدقه بدهد.
- اگر نشانه دارد:
1. قيمت آن از 6/ 12 نخود نقره سكه دار كمتر است:
* صاحبش معلوم باشد؛ بايد به او بدهد.
* صاحبش معلوم نباشد؛ مي تواند براي خودش بردارد.
2. قيمت آن به 6/ 12 نخود نقره سكه دار مي رسد؛ بايد تا يك سال اعلام كند پس اگر صاحبش پيدا شد، به او بدهد و اگر صاحبش پيدا نشد، مي تواند:
* براي خودش بردارد.
* براي صاحبش نگهداري كند تا پيدا شود.
* احتياط مستحب است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد.
3. در مواردي كه براي پيدا شدن صاحبش بايد اعلام كند، تا يك هفته روزي يك مرتبه و بعد از آن تا يك سال هفته اي يك مرتبه در
ص: 137
محل اجتماع مردم؛ مانند بازار و محل نماز جماعت بايد اعلام كند.
4. بنابر احتياط واجب بايد فوراً اعلام كند و تأخير نيندازد.
5. اگر مي داند، اعلام كردن فايده ندارد و يا از پيدا شدن صاحبش نااميد است، اعلام لازم نيست.
6. اگر بچه نابالغ چيزي پيدا كند، سرپرست او (پدر يا جدّ) بايد اعلام كند.
اگر در مدينه چيزي پيدا كند حكم آن با اشياء پيدا شده ساير جاها فرقي ندارد كه به تفصيل بيان شد ولي اگر در مكّه و اطراف آن يعني در منطقه حرم چيزي پيدا كند حكم آن بدين شرح است:
برداشتن آن كراهت شديد دارد و بلكه احتياط در برنداشتن است، و اگر برداشت و قيمتش به 6/ 12 نخود نقره سكه دار مي رسد و صاحبش پيدا نشود مي تواند از طرف صاحبش صدقه بدهد، يا آن را براي صاحبش نگهداري كند، ولي نمي تواند براي خودش بردارد.
اگر كفش انسان را ببرند و كفش ديگري بجاي آن مانده باشد، مسأله چند صورت دارد:
الف. مي داند كفشي كه مانده، مالِ كسي است كه كفش او را برده، اگر از پيدا شدن صاحبش نااميد شود و يا پيدا كردن او برايش سخت باشد، مي تواند آن را به جاي كفش خودش بردارد، ولي اگر قيمت آن
ص: 138
كفش بيشتر از قيمت كفش خودش باشد، و از پيدا شدن صاحبش نااميد شود، بايد، با اجازه حاكم شرع از طرف او صدقه بدهد.
ب. احتمال مي دهد، كفشي كه مانده، مالِ كسي نيست كه كفش او را برده؛ اگر بردارد بايد صاحبش را پيدا كند و اگر از پيدا شدن او نااميد شد، از طرف وي به فقير صدقه بدهد (ولي بهتر است برندارد).
خود آزمايي
1. منظور از غش در معامله چيست؟
2. در چه مواردي مي توان معامله را فسخ كرد؟
3. در چه مواردي اگر خريدار بفهمد مال معيوب است حق فسخ ندارد؟
4. اقاله چيست؟
5. اگر در مكّه و اطراف آن يعني در منطقه حرم چيزي پيدا كند حكم آن چيست؟
ص: 139
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با احكام خوردن و آشاميدن آشنا شويم.
- به اموري كه موقع غذا خوردن مستحب است، واقف گرديم.
- مكروهات غذا خوردن را بدانيم.
- با مستحبات و مكروهات آشاميدن آشنا شويم.
خداوند بزرگ براي استفاده انسان، طبيعتِ زيبا و تمام حيوانات و ميوه ها و سبزيجات را در اختيار قرار داده است، تا از آن ها براي خوردن، آشاميدن، پوشاك، مسكن و ساير نيازهاي خود به كار گيرد، ولي براي حفظ جان انسان ها و سلامتي جسم و روح آن ها و بقاي نسل ها
ص: 140
و احترام به حقوق ديگران، قوانين و مقرراتي قرار داده است كه در اين درس به برخي از آن چه كه در رابطه با خوراكي ها و آشاميدني هاست مي پردازيم:
خوردن چيزي كه براي انسان ضرر دارد حرام است، مثلًا خوردن غذاي چرب براي مريضي كه غذاي چرب برايش ضرر دارد حرام است.
الف. خوردن گل حرام است.
ب. خوردن كمي از تربت سيدالشهدا (ع) براي شفا يافتن از بيماري اشكال ندارد.
ج. خوردن و آشاميدنِ چيز نجس حرام است.
د. بر هر مسلماني واجب است مسلمان ديگري را كه نزديك است از گرسنگي يا تشنگي بميرد، نان و آب داده و از مرگ نجات دهد.
از جمله مواردي كه رعايت طهارت ضرورت دارد و پرهيز از نجاسات واجب است، مسأله خوردن و آشاميدن است. خوردني ها و آشاميدني هاي انسان بايد داراي اين شرايط باشد: الف: پاك باشد؛ ب: مباح باشد؛ ج: حلال باشد؛ د: براي سلامتي ضرر نداشته باشد.
ص: 141
الف. خوردن و آشاميدنِ چيز نجس حرام است و خورانيدن عين نجس به اطفال حرام است ولي خورانيدن غذاي متنجس به اطفال حرام نيست.
ب. غذاهاي غير گوشتي، كه در كشورهاي اسلامي توليد شده است؛ اعم از سبزيجات، حبوبات، ميوه ها و فرآورده هاي لبني مانند: پنير، ماست، كره، خامه، كه از حيوان حلال گوشت گرفته مي شود، تخم مرغ و ساير پرندگان حلال گوشت، نان، بيسكويت، شكلات، آدامس، شيريني و ساير خوردني هايي كه از گوشت حيوان نيست، پاك و خوردن آن ها حلال است، مگر آن كه انسان يقين كند نجس شده است. بنابراين مسأله چند صورت دارد:
* مي داند كه با بدن كافر تماس نداشته، و به نحو ديگري نيز نجس نشده است، پاك و حلال است.
* شك دارد نجس شده است يا نه، پاك و حلال است.
* احتمال مي دهد نجس شده باشد، ولي يقين ندارد، پاك و حلال است.
* مي داند بر اثر تماس با بدن كافر يا به گونه اي ديگر نجس شده است، نجس و حرام است.
الف. دست ها را قبل از غذا و پس از آن بشويد.
ب. در اول غذا «بسم الله» و در پايان، «الحمد لله» بگويد.
ج. با دست راست غذا بخورد.
ص: 142
د. لقمه را كوچك بردارد.
ه. غذا را خوب بجود.
و. ميوه را پيش از خوردن با آب بشويد.
ز. اگر چند نفر سر سفره نشسته اند، هركسي از غذاي جلوي خودش بخورد.
ح. ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن كند و بعد از همه دست بكشد.
الف. در حال سيري غذا خوردن؛
ب. پرخوري (زياد غذا خوردن)؛
ج. نگاه كردن به صورت ديگران هنگام غذا خوردن؛
د. خوردن غذاي داغ؛
ه. فوت كردن به غذايي كه مي خورد؛
و. پاره كردن نان با كارد؛
ز. گذاشتن نان زير ظرف غذا؛
ح. دور انداختن ميوه، پيش از آن كه كاملًا آن را بخورد.
الف. در روز، ايستاده آب بخورد.
ب. پيش از آشاميدن آب «بسم الله» و بعد از آن «الحمدلله» بگويد.
ج. به سه نفس آب بياشامد.
ص: 143
د. پس از آشاميدن آب، حضرت امام حسين (ع) و خاندان و ياران او را ياد، و قاتلان ايشان را لعن كند.
الف. زياد آشاميدن؛
ب. آشاميدن آب بعد از غذاي چرب؛
ج. با دست چپ آب نوشيدن؛
د. در شب، ايستاده آب نوشيدن؛
خود آزمايي
1. خوردن چيزي كه براي انسان ضرر داشته باشد چه حكمي دارد؟
2. مستحبات و مكروهات غذا خوردن را بنويسيد.
3. مستحبات و مكروهات آشاميدن را بنويسيد؟
ص: 144
ص: 145
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با مفهوم و چگونگي نذر آشنا شويم.
- شرايط نذركننده را بدانيم.
- به چگونگي عمل به نذر واقف شويم.
- با احكام نذورات نسبت به حرم ها و اماكن ديني آشنا شويم.
- احكام قسم خوردن را بدانيم.
- با انواع قسم آشنا شويم.
- شرايط قسم را بدانيم.
نذر، پيماني است ميان انسان و خداي خود براي انجام دادن يا ترك كاري يا پرداخت مالي، و چون اكثر موارد نذر در زمان ما، نذر مالي است و نذورات مردمي يكي از منابع مهمّ مالي كارهاي خير در جامعه ماست، لذا احكام آن را در اين بخش مي آوريم:
ص: 146
الف. در نذر بايد صيغه خوانده شود و لازم نيست انسان آن را به عربي بخواند، پس اگر بگويد: «چنان چه مريض من خوب شود براي خدا بر من است كه ده هزار تومان به فقير بدهم»، نذر او صحيح است.
ب. انسان كاري را مي تواند نذر كند كه انجام آن برايش ممكن باشد، بنابراين كسي كه مثلًا نمي تواند پياده به حج برود، اگر نذر كند كه پياده برود، نذر او صحيح نيست.
نذركننده بايد مكلف و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند، بنابراين، نذر كسي كه او را مجبور كرده اند، يا در حال عصبانيت، بي اختيار نذر كند، صحيح نيست.
نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است. برخي از فقها نيز نذر زن بدون اجازه شوهر را اگر منافات با حق شوهر نداشته باشد صحيح مي دانند.
فرزند براي نذر لازم نيست از پدر خود اجازه بگيرد، و چنان چه بدون اجازه او هم نذر كند صحيح است.
ص: 147
متعلق نذر بايد عملي راجح، يعني واجب يا مستحب يا ترك حرام يا مكروه باشد، و به فتواي برخي از فقها امر مباح هم جايز است. بنابراين اگر نذر كند كار حرام يا مكروهي انجام دهد، صحيح نيست.
همان گونه كه گفته شد اگر نذر كند، كار واجب يا مستحبي را ترك كند، اين نذر صحيح نيست.
الف. اگر انسان نذر كند كاري را انجام دهد، بايد همان طور كه نذر كرده عمل كند، پس اگر نذر كند روز اول ماه روزه بگيرد، چنان چه روز قبل يا بعد از آن بجا آورد، كفايت نمي كند.
ب. اگر نذر كند كه به فقير معيني صدقه بدهد، نمي تواند آن را به فقير ديگري بدهد.
ج. اگر نذر كند كه به زيارت يكي از امامان (عليهم السلام) برود، چنان چه به زيارت امام ديگر برود، كافي نيست و چنان چه به واسطه عذر نتواند آن امام را زيارت كند، چيزي بر او واجب نيست.
مدت دار بودن نذر دو فرض دارد:
الف: نذر مشروط باشد و شرط آن مدت دار باشد به اين معنا كه اگر تا وقت معيني شرط محقق شد؛ مثلًا حاجت او برآورده شد، فلان كار را انجام
ص: 148
مي دهد و اگر تا آن موقع شرط محقق نشد، عمل به نذر، واجب نيست.
ب: عمل به نذر مدت معيني داشته باشد به اين معنا كه نذر مي كند تا فلان موقع، به نذر عمل مي كند، در اين صورت اگر بدون عذر تا وقت معين به نذر عمل نكند، تخلف نذر به حساب مي آيد و كفاره دارد.
الف. اگر براي حرم يكي از امامان (عليهم السلام) يا امامزادگان چيزي نذر كند، بايد آن را به مصارف حرم برساند، از قبيل فرش، پرده و روشنايي.
ب. اگر براي خود امام (ع) يا امامزاده چيزي نذر كند، چنان چه مصرف معيني را قصد كرده، بايد به همان مصرف برساند و اگر مصرف معيني را قصد نكرده، بايد به فقيران و زائران بدهد و يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را به امام (ع) هديه كند.
1. قسم شرعي
اگر كسي به يكي از اسامي خداوند عالم؛ مانند «خدا» و «الله» قسم بخورد كه كاري را انجام دهد يا ترك كند؛ مثلًا سوگند بخورد كه روزه بگيرد يا سيگار نكشد، واجب است به آن عمل كند. اين قسم «انشائي» است و نوع ديگر آن قسم «اخباري» است.
2. شرايط قسم
كسي كه قسم مي خورد بايد اين شرايط را داشته باشد:
* بالغ و عاقل باشد.
ص: 149
* از روي قصد و اختيار قسم بخورد.
* اگر مي خواهد نسبت به مال قسم بخورد، حاكم شرع او را از تصرف اموالش ممنوع نكرده باشد.
3. قسم بدون اجازه پدر
اگر فرزند بدون اجازه پدر قسم بخورد صحيح است؛ يعني قسم، مشروط به اجازه نيست، و قسم زن نيز اگر منافات با حق شوهر نداشته باشد، نياز به اجازه او ندارد.
4. كفاره عمل نكردن به قسم
اگر عمداً به سوگندي كه خورده است عمل نكند، بايد كفاره بدهد و كفاره آن يكي از اين سه چيز است:
* آزاد كردن يك برده؛
* سير كردن ده فقير؛
* پوشاندن ده فقير.
كسي كه قسم مي خورد- چه از گذشته خبر دهد، يا براي آينده باشد- اگر حرف او راست باشد، قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان بزرگ است.
اگر انسان براي خبري كه مي دهد و مطلبي را به اطلاع ديگران مي رساند قسم بخورد، چنان چه آن مطلب دروغ باشد، حرام است و اگر راست باشد قسم خوردن مكروه است.
ص: 150
خود آزمايي
1. نذر به چه معني است؟
2. نذركننده بايد داراي چه شرايطي باشد؟
3. نذر زن بدون اجازه شوهر چه حكمي دارد؟
4. عمل كردن به نذر چه شرايطي دارد؟
5. قسم انشائي و قسم اخباري به چه معني مي باشند؟
6. كفاره عمل نكردن به نذر چقدر است؟
ص: 151
امر
اهداف آموزشي
انتظار مي رود با مطالعه اين درس:
- با مفهوم و اهميت امر به معروف و نهي از منكر آشنا شويم.
- وجوب امر به معروف و نهي از منكر را واقف شويم.
- مراتب امر به معروف و نهي ازمنكر را بشناسيم.
- شرايط امر به معروف و نهي از منكر را بدانيم.
هر انساني نسبت به كارهاي ناپسندي كه در جامعه انجام مي پذيرد و كارهاي نيك و پسنديده اي كه ترك مي شود، مسؤوليت دارد، بنابراين اگر كار واجبي ترك شود و يا حرامي اتفاق بيفتد، سكوت و بي تفاوتي در مقابل آن جايز نيست، و تمام افراد جامعه بايد براي برپايي «واجب» و جلوگيري از «حرام» اقدام كنند، كه اين عمل، «امر به معروف» و «نهي از منكر» است.
ص: 152
علاوه بر آيات بسيار زيادي كه در قرآن درباره امر به معروف و اهمّيت و آثار آن وارد شده، در برخي از سخنان امامان معصوم (عليهم السلام) چنين آمده است:
* «امر به معروف و نهي از منكر» از مهم ترين واجبات و شريف ترين آن هاست.
* واجبات ديني به سبب «امر به معروف و نهي از منكر» استوار مي گردد.
* «امر به معروف و نهي از منكر» از ضروريات دين است و كسي كه آن را مُنكر شود كافر است.
* اگر مردم امر به معروف و نهي از منكر را ترك كنند، بركت گرفته مي شود و دعاها مستجاب نمي گردد.
در احكام دين، به تمام واجبات و مستحبات «معروف» و به تمام محرمات و مكروهات «منكر» گفته مي شود. بنابراين واداشتن افراد جامعه به انجام كارهاي واجب و مستحب «امر به معروف» و بازداشتن آن ها از كارهاي حرام و مكروه «نهي از منكر» است.
امر به معروف و نهي از منكر، واجب كفايي است كه اگر به قدر كفايت به انجام آن اقدام كنند، از ديگران ساقط مي شود و اگر همه كس
ص: 153
آن را ترك كرده باشند، چنان چه شرايط آن موجود باشد، همه آن ها ترك واجب كرده اند.
الف. در مرتبه اول، با معصيت كار به گونه اي برخورد شود كه بفهمد اين طرز رفتار، به خاطر انجام گناه است؛ مثلًا از او روي برگرداند يا با چهره عبوس و برافروخته با او برخورد كند، يا با او رفت و آمد نكند.
ب. در مرتبه بعد، او را با زبان، امر و نهي كند؛ يعني به او بگويد و دستور دهد.
ج. مرتبه سوم، استفاده از زور براي جلوگيري از منكر و برپايي واجب است؛ يعني زدن گناهكار.
رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيه الله خامنه اي- دامت بركاته- نسبت به چگونگي اجراي مرتبه سوم امر به معروف و نهي از منكر چنين نگاشته اند:
«با توجه به اين كه در زمان قدرت حكومت اسلامي، امكان ارجاع مرتبه سوم از امر به معروف و نهي از منكر به قوه قضائيه و نيروي انتظامي وجود دارد، به ويژه در مواردي كه جلوگيري از منكر، متوقف بر تصرف در اموال مرتكب شونده مي باشد، يا لازم است تعزير شود يا او را زنداني كنند، بر مكلفين واجب است در امر به معروف و نهي از منكر به دو مرتبه اول اكتفا كنند و در صورتي كه اثر نكرد و نياز به توسّل و زور وجود داشت، مسأله را به نيروهاي انتظامي و قضايي ارجاع دهند».
ص: 154
امر به معروف و نهي از منكر با وجود برخي شرايط، واجب مي باشد و در صورت نبود آن ها، تكليف ساقط است و آن شرايط عبارت است از:
الف. كسي كه امر يا نهي مي كند، بداند آن چه را كه ديگري انجام مي دهد حرام است و آن چه را ترك كرده، واجب است، پس هركسي كه نمي داند اين عمل كه او انجام مي دهد حرام است يا نه؟ جلوگيري واجب نيست.
ب. احتمال بدهد امر يا نهي او تأثير دارد، بنابراين اگر مي داند تأثير ندارد، يا شك دارد، امر و نهي واجب نيست.
ج. شخص گناهكار اصرار بر ادامه كار خود داشته باشد، پس اگر معلوم شود، گناهكار بناي ترك عمل را دارد و دوباره تكرار نمي كند و يا موفق به تكرار نمي شود، امر و نهي واجب نيست.
د. امر و نهي، سبب ضرر جاني يا آبرويي يا ضرر مالي قابل توجه، به خودش يا نزديكان، ياران، همراهان و يا ساير مؤمنان نداشته باشد.
سزاوار است، كسي كه به معروف امر مي كند و از منكر جلوگيري مي كند:
* مانند طبيبي دلسوز و پدري مهربان باشد.
* قصد خود را خالص كند و تنها براي رضاي خداوند اقدام كند، و عمل خود را از هرگونه برتري جويي پاك كند.
ص: 155
* خود را پاك و منزه نداند، چه بسا همان شخصي كه اكنون خطايي از او سرزده است، داراي صفات پسنديده اي باشد كه مورد محبت الهي است، هرچند اين عمل او هم اكنون ناپسند و مورد غضب الهي باشد.
خودآزمايي
1. معروف و منكر به چه معني است؟
2. از نظر امامان معصوم (عليهم السلام) امر به معروف و نهي از منكر چه اهميتي دارد؟
3. مراتب امر به معروف و نهي از منكر كدامند؟
4. امر به معروف و نهي از منكر چه شرايطي دارد؟
5. زائران در رابطه با تخلفات رفتاري موسم چه وظيفه اي دارند؟
ص: 156
ص: 157
اهداف آموزشي
انتظار مي رود خواهران با مطالعه اين درس:
- با انواع غسل ها آشنا شوند.
- احكام مربوط به غسل ها را بدانند.
- مسأله هاي مهم مربوط به غسل را بشناسند.
- با احكام طواف و نماز و روزه در مواقعي كه غسل واجب دارند، آشنا شوند.
زماني كه خونريزي قاعدگي قطع شود، زن بايد براي نماز و ساير كارهايي كه نياز به طهارت دارد غسل كند.
* قبل از بلوغ ديده نمي شود و اگر دختري قبل از بلوغ خوني ببيند
ص: 158
حكم حيض ندارد. (1)* زن هاي سيده پس از 60 سالگي و زن هاي غير سيده پس از 50 سالگي (2)، خون حيض نمي بينند و چنان چه پس از آن سنين خوني ببينند حكم حيض ندارد.
* دوره قاعدگي كمتر از سه روز نيست، پس اگر جريان خون قبل از سه روز قطع شود حكم حيض ندارد.
* دوره قاعدگي بيش از ده روز طول نمي كشد و چنان چه خونريزي بيش از ده روز طول بكشد، پس از ده روز حكم حيض ندارد.
* خونريزي در سه روز اول به طور مستمر مي باشد- هرچند در داخل، خون باشد و بيرون نيايد- پس اگر مثلًا دو روز خون ببيند سپس به طور كامل قطع شود و يك روز ديگر دوباره خون ببيند، از آغاز، حيض نبوده است.
* فاصله دو حيض حداقل ده روز مي باشد، پس اگر بعد از تمام شدن دوره قاعدگي قبل از آن كه ده روز فاصله شود خون ببيند، خون دوم حكم حيض ندارد.
* خون حيض معمولًا غليظ و گرم و پررنگ است و با فشار و كمي سوزش بيرون مي آيد.
ص: 159
الف. در مدت قاعدگي، اين كارها بر بانوان حرام است:
* نماز و طواف كعبه؛
* كارهايي كه بر جُنب حرام است؛ مانند توقف در مسجد؛
* آميزش با همسر، براي زن و مرد، هر دو حرام است.
ب. در ايام قاعدگي نماز و روزه بر زن واجب نيست، و نمازها قضا ندارد، ولي قضاي روزه هاي واجب را بايد پس از ماه مبارك رمضان بجا آورد.
ج. خوردن قرص در ايام حج يا بعضي مواقع كه زن ها ميل دارند عادت ماهيانه نداشته باشند در صورت مضر نبودن اشكال ندارد.
1. تاكنون خونريزي قاعدگي نداشته، مانند دختري كه خونريزيش براي اوّلين مرتبه شروع شده. (مبتدئه)
در اين سه صورت از ابتداي خونريزي اگر نشانه هاي خون قاعدگي را دارد، يا يقين كند تا سه روز طول مي كشد بايد آن را حيض به حساب آورد و به احكام آن عمل كند.
2 اوّلين خونريزي قاعدگي او نيست ولي هنوز عادت منظمي پيدا نكرده است. (مضطربه)
3 خونريزي قاعدگي او از نظر تعداد روزها منظم است مثلًا هميشه پس از 5 روز خونريزي پاك مي شود ولي از نظر وقت شروع خونريزي منظم نشده است. (عدديه)
ص: 160
4. خونريزي قاعدگي از نظر تعداد روزها منظم نيست؛ مثلًا گاهي پس از 5 روز خونريزي پاك مي شود و گاهي پس از 6 روز، ولي از نظر وقت شروع خونريزي منظم است؛ مثلًا هميشه 25 روز پس از پاك شدن دوباره خونريزي شروع مي شود. (وقتيّه)
در اين دو صورت، چون وقت شروع خونريزي مشخص است، از ابتداي شروع بايد آن را حيض به حساب آورد و به احكام آن عمل كند.
5. خونريزي قاعدگي او هم از نظر تعداد روزها و هم از نظر وقت شروع خونريزي شروع مي شود و پس از 5 روز قطع مي گردد. (وقتيّه عدديه)
6. عادت منظمي در خونريزي داشته است ولي اكنون آن را فراموش كرده است. (ناسيه) اگر نشانه هاي خون قاعدگي را دارد يا يقين كند كه 3 روز طول مي كشد، بايد آن را حيض به حساب آورد و به احكام آن عمل كند.
يكي ديگر از خون هايي كه گاهي اوقات از رحم دختر يا زن بيرون مي آيد «استحاضه» است. خون استحاضه معمولًا زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون مي آيد و غليظ نيست، ولي ممكن است گاهي، پررنگ و گرم و غليظ باشد و با فشار بيرون آيد.
به زني كه خونريزي استحاضه دارد، مُستحاضه گويند.
ص: 161
خون استحاضه براساس كمي و زيادي آن، به سه دسته تقسيم مي شود: قليله، متوسطه و كثيره. بر پايه اين تقسيم، وظيفه زن نيز متفاوت است.
وظيفه مستحاضه قليله
اگر جريان خون تنها يك طرفِ پنبه را آلوده كرده باشد و به درون آن نفود كرده ولي از طرف ديگر ظاهر نشده، قليله است و زن بايد براي نماز، بدن را تطهير كرده و بنابر احتياط واجب پنبه را عوض كند و وضو بگيرد. بنابراين استحاضه قليله، غسل ندارد.
وظيفه مستحاضه متوسطه
اگر خونريزي به قدري است كه به درون پنبه نفوذ كرده و از طرف ديگر آن ظاهر شده ولي لباس يا پارچه روي پنبه را آلوده نكرده باشد، استحاضه متوسطه است و زن بايد براي نماز افزون بر وظايفي كه براي قليله گفته شد، براي آن نمازي كه قبل از آن يا در بين آن مستحاضه شده است غسل كند و تا زماني كه خونريزي مستحاضه متوسطه ادامه دارد هر روز قبل از نماز صبح غسل كند. بنابراين، در استحاضه متوسطه در هر شبانه روز يك غسل كافي است، اما پس از قطع خونريزي نيز بايد غسل كند.
ص: 162
وظيفه مستحاضه كثيره
اگر خونريزي به قدري است كه به پنبه نفوذ كرده و از طرف ديگر آن ظاهر شده و لباس يا پارچه روي پنبه را آلوده كرده، استحاضه كثيره است و زن بايد براي هر نماز علاوه بر وظايفي كه براي قليله گفته شد، دستمال را عوض كند يا آب بكشد و غسلي هم انجام دهد ولي اگر نماز ظهر و عصر را با هم بخواند و فاصله نيندازد، يك غسل براي هر دو كافي است و هم چنين براي نماز مغرب و عشا.
1. مستحاضه متوسطه و كثيره نيز بايد پس از قطع خونريزي غسل كنند.
2. غسل استحاضه با ساير غسل ها تفاوتي ندارد مگر در نيت.
3. با غسل استحاضه نمي توان نماز خواند، بلكه بايد علاوه بر غسل وضو هم بگيرد.
4. وظايف بانوان هنگام حيض و نفاس در رابطه با نماز، روزه و طواف:
اگر زن در ايام عادت ماهانه، طواف بجا آورد، باطل است.
طهارت از حدث شرط طواف مستحبي نيست، ولي زن حايض و نفساء چون نبايد به مسجدالحرام وارد شوند، نمي توانند طواف مستحبي بجا آورند.
اگر سهواً يا از روي غفلت و يا به جهت ندانستن مسأله، طواف را بي وضو يا با حال جنابت يا حيض يا نفاس بجا آورد، باطل است.
ص: 163
اگر زني قبل از احرام يا هنگام احرام و در بين اعمال عمره يا حج حايض شود، وظايف خاصي دارد، كه در مناسك حج آمده است، به آن ها مراجعه كند و يا از روحاني كاروان سؤال نمايد.
مستحاضه قليله براي انجام طواف واجب و نماز آن، بايد مانند نمازهاي يوميه، بدن و لباس را تطهير كند و وضو هم بگيرد.
مستحاضه متوسطه، به علاوه كارهاي قليله، بايد براي طواف و نماز طواف، غسل استحاضه انجام دهد، و بنابر احتياط واجب، به غسلي كه براي انجام نمازهاي يوميه بجا آورده اكتفا نكند.
مستحاضه كثيره بايد تمام وظايفي كه براي نماز يوميه انجام مي دهد، براي طواف واجب و نماز آن نيز جداگانه انجام دهد، و احتياط واجب آن است به وظايفي كه براي نمازهاي يوميه انجام داده اكتفا نكند.
خود آزمايي
1. نشانه هاي خون حيض كدامند؟
2. استحاضه چيست؟ و انواع آن كدامند؟
3. وظايف مستحاضه نسبت به نماز و طواف كدامند؟
4. وظايف بانوان هنگام حيض و نفاس در رابطه با نماز، روزه و طواف چيست؟
5. در مدت قاعدگي، چه كارهايي بر بانوان حرام است؟